دانلود بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

پژوهش حاضر با عنوان بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 16
فرمت فایل doc
حجم فایل 206 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 179
بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو

چکیده

پژوهش حاضر با عنوان "بررسی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو" کوششی است جهت شناساندن سبک فردی شعر شاملو به لحاظ معیارهای زبانشناختی. یافته های این پژوهش از طریق بررسی منتخب اشعار شاملو در کلیه مجموعه آثارش بدست آمده است. در این پژوهش این نکته را دریافتیم که راز زیبایی و زبان نسبتا منحصر به فرد شعر شاملو در فراهنجاری های زبانی خاصی است که او در اشعارش از آنها بهره برده است؛ فراهنجاری هایی از نوع واژگانی، صرفی، نحوی ،معنایی و کهن گرایی. با بررسی آین فراهنجاری ها در منتخب اشعار شاملو پی بردیم که برجسته ترین فراهنجاری بکار رفته در اشعار، فراهنجاری زمانی یا همان کهن گرایی است، که شاملو بطرز مبالغه آمیزی در اشعارش از آن بهره برده بطوری که زبان شعرش را نسبتا یکدست آرکائیک کرده است.

شاملو با بهره گیری از این قبیل شگردها نه تنها به زیبایی، صلابت، فصاحت و بلاغت اشعارش افزوده بلکه کاربرد فراهنجاری هایی از این دست توسط او به آفرینش سبکی منحصر به فرد با عنوان "شعر سپید" انجامیده است.

پیشگفتار

ادبیات به اقتضای ماهیت خود که دربارﮤ زندگی و پیچیدگی وجوه گوناگون آن است، از سرشتی پذیرنده برخوردار است و این قابلیت را دارد که از دیدگاه علوم دیگر مورد بررسی قرار گیرد. سالهاست که شیوه هایی در نقد ادبی متداول شده اند که اصول و روشهای آنها از علوم نشأت می گیرد؛ از قبیل نقد فلسفی، نقد روانکاوانه، نقد تاریخ مبنایانه، نقد ساختار گرایانه، نقد مارکسیستی، نقد صور نوعی، نقد جامعه شناسانه، نقد نشانه شناسانه، و... . با این حساب زبانشناسی را نباید یک استثنا تلقی کرد. از آنجا که زبانشناسی مطالعه ی علمی زبان یعنی تار و پود بوجود آورندﮤ ادبیات است، قاعدتاً می تواند با نقد ادبی پیوند داشته باشد.(خوزان مریم، 1369، ص 12)

پیشرفت سریع دانش زبانشناسی در قرن حاظر به فراهم آوردن امکاناتی جدید برای مطالعه ی زبان و ادبیات انجامیده است. حاصل پژوهش هایی از این دست در زمینه ی زبان به شکل مجموعه ای از دستورهای ساختاری در اختیار ما است، و اگرچه استفاده از امکانات ساختگرایی در زمینه ی ادبیات و بررسی ویژگی های آن گامهای نخستین راه را می پیماید، بازده آن حتی امروز نیز چشمگیر است.

پیشگامان استفاده از زبانشناسی در ادبیات و پیروان آن سعی داشته و دارند که برای ادبیات بطور اعم و هر یک از گونه های ادبی بطور اخص توجیهی زبانشناختی بیابند و توصیفی علمی از هر فن ادبی به دست دهند، زیرا چنین می نماید که استفاده از فنون پراکنده ای چون عروض و قافیه، بدیع، معانی و بیان در مطالعات ادبی سنتی در چهارچوب مبنایی نظری قابل توجیه نباشد.(صفوی کورش، 1383، ص 7)

مجموعه ی حاضر با این امید نوشته شده است که دانشجویان و علاقه مندان به زبانشناسی بتوانند تصویری کم و بیش روشن از کاربرد زبانشناسی در ادبیات بدست آورند. اما پنداری خطاست اگر تصور کنیم صرف آشنایی با مباحث زبانشناسی می تواند مجوزی برای بررسی ادبیات باشد.

از آنچه گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که زبانشناسان مایل به تجزیه و تحلیل متون ادبی از دیدگاه زبانشناسی، باید پیش از کار، شناخت کافی از ادبیات داشته باشند؛ و به همین ترتیب، منتقدان ادبی که قصد نقد متون ادبی با شیوﮤ نقد زبانشناسانه را دارند، باید نخست با آن مباحثی از زبانشناسی که به این زمینه مربوط می شود آشنا باشند.

زبان با تمام شگردهای شاعرانه ای که آن را به چشم خواننده بیگانه و خلاف عادت می سازد، در خدمت بیان عاطفه و حادثهٴ ذهنی انگیخته از آن است. اما زبان خاص شعر نه تنها بیگانه نمایی خاص خود را در پرتو عاطفه ی آمیخته با معنی یا معنی گرایی حادثه انگیز به دست می آورد، بلکه در عین حال کلید های گشودن طلسم گنج عاطفه و معانی پنهان و رمز زیبایی ها و ظرافت های شعر را در خود نهفته دارد. عناصر آشنایی زدایی از زبان که هم می تواند با کاهش و هم افزایش عناصری از زبان و بر زبان صورت گیرد، متعدد است. اما برجسته ترین آنها را می توان به مقوله های موسیقی، بیان و بلاغت، صرف و نحو و واژگان زبان و مطالب فرعی مربوط به هر یک از آنها محدود کرد. زبان از این نظرگاه گسترده که به آن بنگریم، چنان که اشاره کردیم، از دیدگاه نظریه پردازان جدید، مهم ترین عنصر شعر است. شکلوفسکی، که شعر را رستاخیز کلمه ها خوانده است، زبان شعر را از همین چشم انداز گسترده دیده است و به همین سبب تعریف او می تواند دربرگیرندﮤ تعریف های متعدد دیگری که بر اساس توجه و تاکید بر یکی از این ابعاد گستردﮤ زبان، صورت گرفته است، نیز باشد: (( اگر بپذیریم که مرز "شعر و نا شعر"، همین رستاخیز کلمه هاست، یعنی تمایز و تشخیص بخشیدن به واژه های زبان، آنگاه به این نتیجه خواهیم رسید که چون "رستاخیز کلمه ها" یا صورت تشخیص یافتن آنها در زبان می تواند هم علل و هم صور متعدد داشته باشد، کسی که در تعریف شعر، وزن و قافیه را اساس قرار می دهد، درک او از قیامت کلمه ها، و تمایز زبان شعر از زبان مبتذل و اتوماتیکی، در حد وجود وزن و قافیه و یا عدم آنهاست، آنکه فراتر از این می رود و شعر را کاربرد مجازی زبان تعریف می کند، او نیز تمایز با قیامت کلمات را در جابجا شدن مورد استعمال آنها می داند...)).(شفیعی کدکنی محمدرضا، 1358، ص 6)

به هر حال هر تعریفی که از شعر تا کنون به دست داده شده است براساس مصادیق موجود بوده است. و این مصادیق همواره رو به تغییر و تبدیل و تحول پذیر بوده است. نظریه های جدید تکمیل و توسعه ی نظریه های قدیم براساس دگرگونی و غلبه ی نوعی خاص از مصادیق، یا پیدا شدن مصداق های تازه به علت تغییر وضع هستی انسان در جهان بوده

است. زبان عاطفه در شعر، اگر در مفهومی گسترده آن را در نظر آوریم، مهم ترین عنصر مشترک و پایدار شعر در طول قرن ها هم در حوزﮤ مصادیق و هم در حوزﮤ نظریه های متنوع است. (تقی پور نامداریان، 1381، ص 82)

پژوهش حاضر با نام بررسی فراهنجاری های زبانی در شعر احمد شاملو به عنوان پایان نامه ی کارشناسی ارشد، طرحی بین رشته ای محسوب شده و مانند پلی بین زبانشناسی به لحاظ علمی از یک سو، و ادبیات فارسی به لحاظ ادبی از سوی دیگر، ارتباط برقرار می کند.

به دلیل این که در ادبیات فارسی بیشتر به ویژگی های زیبایی شناختی آثار ادبی پرداخته شده، و جای بررسی های علمی آن تقریبا خالی مانده یا اگر پژوهشی انجام شده رد پای آن در تحقیقات زبانشناسی بسیار کمرنگ است؛ لذا به جز تعداد محدودی اثر پژوهشی با موضوعاتی از این قبیل، این طرح کار نسبتأ نویی به حساب می آید. از این جهت در این پژوهش سعی بر این بوده تا از زبانشناسی به عنوان دانش بررسی زبان بطور عام، و زبان شعر بطور خاص، برای انجام این مهم استفاده شود.

در زمینه آشنایی با شعر شاملو تالیفات اندکی وجود دارد که می توان گفت هر کدام در کامل کردن دیگری نقش بسزایی داشته است اما با این حال بدلیل پیچیده بودن شعر شاملو چه به لحاظ ادبی و چه به لحاظ زبانشناختی این کوششها هنوز هم بسیار اندک بوده و بررسی های بیشتری را می طلبد.

بعضی از این تالیفات که به نقد و بررسی شعر شاملو پرداخته است را می توان شامل موارد زیر دانست:

امیرزاده کاشی ها، نوشته دکتر پروین سلاجقه؛ سفر در مه، نوشته تقی پور نامداریان؛ طلا در مس، نوشته ابراهیم براهنی؛ سنگ بر دوش؛ شعر زمان ما وغیره.

تا جایی که نویسنده این سطور بررسی کرده است در بین مقالات و رساله های انجام شده نیز تحقیقی که مستقیما به بررسی شعر شاملو پرداخته باشد وجود ندارد به جز دو پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوعات مشابه، بررسی زبانشناختی اشعار فروغ فرخزاد و سهراب سپهری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی.

این پژوهش بطور کلی تلاشی است در جهت طبقه بندی زبانشناختی فراهنجاری های زبانی شعر شاملو، و در تحلیل نهایی کوششی است برای یافتن پاسخ به این پرسش که میزان بکارردن فراهنجارهایی در شعر به چه گونه ای است.

به این ترتیب می توان گفت که پژوهش حاضر به بررسی زبانشناختی شعر شاملو به عنوان سبکی از شعر فارسی می پردازد و هدف های زیر را دنبال می کند:

هدف اول این پایان نامه، بررسی زبانشناختی و علمی فراهنجاری های زبانی گزیده ای از اشعار احمد شاملو، یعنی آنچه زبان او را به شعر بدل کرده است، و پس از آن تبیین و رده بندی این فراهنجاری ها به لحاظ جنبه های مختلف زبانی، از جمله نحوی، معنایی، واژگانی و غیره می باشد.

هدف دوم در این طرح، شناساندن یک سبک ادبی به لحاظ معیارهای زبانشناختی خاص آن سبک است.

در واقع منظور اصلی از این طرح، فراهم آوردن زمینه های آشنایی بیش تر و دقیق تر و سنجیده تر با شعر شاملوست.

بنا بر آنچه اشاره شد، اساس بررسی شعر شاملو در این پایان نامه بررسی و توصیف زبان شعر او است. از این رو در این پژوهش به تحلیل و توصیف عناصری که زبان شعر شاملو را فراهنجار کرده است، به خصوص در حوزﮤ صرف و نحو و واژگان و ترکیبات زبان و دیگر عناصری که به این مباحث و به دیگر شگرد های فراهنجاری از زبان مربوط است، خواهیم پرداخت.

شاید اشاره به این نکته بی فایده نباشد که در این بررسی، به توصیف شعر شاملو و قضاوت درباره ی آن بر اساس این توصیف پرداخته شده است. بنابراین بررسی افکار و عواطف مطرح در شعر او که بخشی از این توصیف است، دلیل قبول یا رد نظرگاه های شاملو درباره ی مقوله های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیست.

به هنگام جمع آوری نمونه های ادبی به هیچ وجه به ارزش ادبی آن ها توجه نشده است؛ زیرا این کار ممکن است از ارزش علمی کار بکاهد؛ به همین دلیل تمامی نمونه ها بطور اتفاقی و بدون کوچکترین پیش انگاری انتخاب شده اند. در ضمن شاملو در نوشتن اشعارش از دیکتهٴ خاص خود استفاده کرده است؛ در واقع او در نوشتن روش جدایی کلمه ها از پیشوند و پسوند آنها، و استفاده از "ی" به جای همزه، را به کار برده است. در این پایان نامه سعی بر آن شده تا حد ممکن در نوشته های شاملو هیچ دست کاری نشود، لذا ممکن است خطا های دیکته ای و نگارش زیادی در این پایان نامه دیده شود که به لحاظ بکر ماندن دست نوشته های شاملو آنها را نادیده می انگاریم.

ساختمان اصلی رسالهٴ حاضر در سه فصل به دست داده شده است. فصل نخست الزامأ به ملاحظات نظری اختصاص یافته است تا چهارچوب نظری این بررسی مشخص گردد.

فصل دوم به پیشینهٴ مطالعات زبانشناختی ادبیات اختصاص یافته است. در این فصل بیشترین توجه معطوف مطالعاتی می شود که به شکلی با بررسی حاضر ارتباط دارند.

فصل سوم در برگیرندﮤ هستهٴ اصلی بررسی حاضر است. در این فصل فراهنجاری های زبانی در شعرهای منتخب شاملو مورد بررسی قرار می گیرد. در فصل چهارم از طریق آمار و اطلاعات به دست آمده در فراهنجاری های زبانی توصیف و طبقه بندی می شوند. این فصل حاوی مرتبط با تعداد و آمار فراهنجاریهای زبانی در منتخب اشعار شاملو نیز می باشد.

فهرست منابع پژوهش نیز در پایان رساله به دست داده می شود.



مقدمه

فصل حاضر شامل پنج بخش است که در مجموع، چهار چوب نظری بررسیهای بعدی رابه دست میدهد. از آنجا که مبنای نظری بررسی حاضر نقش ادبی زبان است، بخش نخست به ارائه ی نقشهای زبان از دیدگاه صورتگرایان می پردازد. در بخش بعد نقش ادبی زبان به صورتی دقیق تر مورد بررسی قرار می گیرد. بخش سوم و چهارم به بررسی نقش های زبان هنجار و فراهنجار اختصاص داده خواهد شد و سر انجام با توجه یه این که از دیدگاه ساختگرایان، هنر آفرینی در قلمرو ادبیات از طریق فرایند برجسته سازی توجیه می گردد، بخش پنجم به این فرایند و دو گونهٴ آن یعنی هنجار گریزی و قاعده افزایی می پردازد. در این بخش به فرایند قاعده افزایی کمتر پرداخته می شود، زیرا هدف اصلی این نوشته در کل، بررسی فرایند هنجار گریزی و طبقه بندی گونه های آن است.

1-1 نقشهای زبان

کمتر کتابی درزمینه ی زبانشناسی می توان یافت که بخشی از آن به توصیف نقش های زبان اختصاصی داده نشده باشد. درمیان تمامی این توصیف ها، بیش از همه باید به دید گاه مارتینه(Martinet, A 1960) هلیدی(Halliday, M.A. K. et al.1973. ) ویا کوبسن(Jakobson, R, 1960) توجه کرد.

در قرن بیستم که زبان شناسی وارد مرحله نوینی شد زبان شناسان نظراتی متفاوت درباره نقش های زبان ارائه دادند، همچنین روان شناسان و اهل منطق. بعضی نقش های زبان را چهار تا دانسته اند و بعضی بیشتر، حتی یعضی برای زبان پانزده نقش بر شمرده اند. چند عامل یا اشکال سبب اختلاف نظر دانشمندان در مورد نقش های زبان شده است. ما در این گفتار ضمن بررسی نظرات این سه زبان شناس معروف درباره نقش های زبان، به بررسی اشکالات تقسیم بندی آنان می پردازیم و نظر جدید خود راارائه می دهیم.( وحیدیان کامیار، تقی. 1383. صص 28-29.)

نقش های گوناگون که این زبانشناسان به دست داده اند، به نظر می رسد که کامل کننده یکدیگرند وچنین می نماید که طرح به دست داده شده از سوی یا کوبسن را بتوان نمونه ای منسجم تر دراین میان دانست.

یاکوبسن به هنگام طرح نقش های زبان(فالر، راجر و دیگران. 1369، ص 77) .

ابتدا نموداری کلی از روند ایجاد ارتباط به دست می دهد. به اعتقاد وی، گوینده پیامی را برای مخاطب می فرستد، پیام زمانی موثر خواهد بود که معنایی داشته باشد وطبعاً می باید از سوی گوینده رمز گذاری واز سوی مخاطب رمز گردانی شود. پیام از طریق مجرای فیزیکی انتقال می یابد. وی فرایند ارتباط کلامی را درنمودار (1) به دست می دهد. فالر، راجر و دیگران، 1369، ص 77.)

موضوع

پیام

مخاطب ........................................................گوینده

مجرای ارتباطی

رمز

نمودار (1)

یا کوبسن شش جزء تشکیل دهندهٴ فرایند ارتباط یعنی گوینده، مخاطب، مجرای ارتباطی، رمز پیام وموضوع را که حاصل معنی است، تعیین کنندﮤ نقشها ی ششگانه­ی زبان می داند.

1-1-1 نقش های زبان از دیدگاه یاکوبسن

وی دراصل دیدگاه بولر را مبنای کار خود قرارمی دهد(Bühler, K, 1935. P. 25 ) وبه تکمیل آن می پردازد این نقشهای ششگانه عبارتند از:

1-1-1-1 نقش عاطفی(emotive)

به اعتقاد یاکوبسن دراین نقش از زبان جهت گیری پیام به سوی گوینده است. این نقش زبان تأثیری ازاحساس خاص گوینده را به وجود می آورد، خواه گوینده حقیقتاًًًًًً آن احساس را داشته باشد وخواه وانمود کند که چنین احساسی را دارد فالر، راجر و دیگران،1369، ص 78). یاکوبسن معتقد است که نقش صرفاً عاطفی زبان در حروف ندا تظاهر می یابد، مانند « ای وای » یا حتی اصواتی نظیر«نچ نچ »وجز آن. این نقش نخستین بار توسط مارنی مطرح شد(Lyons, J. 1977. P. 52.

). این همان نقشی است که مارتینه آن را با اندکی کسترش «حدیث نفس» می نامد(Martinet, A. Eléments de Linguistique Générale, Paris, 1977. p. 10. )

1-1-1-2 نقش ترغیبی(conative )

دراین نقش جهت گیری پیام به سوی مخاطب است. ساختهای ندایی یا امری را می توان بارز ترین نمونه های نقش ترغیبی زبان دانست. صدق یا کذب این گونه ساختها قابل سنجش نیست، مانند«این کتاب را بخوان »، «ای خدا» و جزآن. این نقش زبان، پیش از یاکوبسن با اندک تفاوتی از سوی بولر مطرح شده بود. آنچه مارتینه تحت عنوان حدیث نفس به دست می دهد، در اصل آمیزه ای از نقش عاطفی و برخی از ساختهای ندایی مطروحه درنقش ترغیبی است. ازنظر مارتینه صورتهایی نظیر«ای وای»و« یا خدا» هردو در چهار چوب نقش حدیث نفس زبان قرار می گیرند.( Martinet, A. 1977. PP. 9-10.)

1-1-1-3 نقش ارجاعی(refrential)

دراین نقش، جهت گیری پیام به سوی موضوع پیام است و صدق وکذب گفته هایی که ازنقش ارجاعی برخوردارند به دلیل آن که جملاتی اخباری به شمار می روند، از طریق محیط امکان پذیر است. مانند « امروز باران می بارد»، « برادرم به دانشکده رفته است» وجز آن. یا کوبسن براین نکته تاکید دارد که تمایز میان نقش ارجاعی ونقش ترغیبی زبان از طریق امکان تشخیص صدق یا کذب گفته مشخص می گردد وجملات اخباری زبان تماماً از نقش ارجاعی برخوردارند. لاینز(Lyons, J, 1977. P. 50.)

این نقش را توصیفی(Descriptive) و بولر آن را بیانی انگلیسی می نامد(- Lyons, J 1977. P.52.).

1-1-1-4 نقش فرازبانی(metalinguistic )

به اعتقاد یا کوبسن، هرگاه گوینده یا مخاطب یا هر دو آنها احساس کنند لازم است از مشترک بودن رمزی که استفاده می کنند مطمئن شوند، جهت گیری پیام به سوی رمز خواهد بود. درچنین شرایطی زبان برای صحبت دربارﮤ خود زبان به کار می رود و واژگان مورد استفاده شرح داده می شود. از نقش فرازبانی بویژه درفرهنگهای توصیفی استفاده می شود، برای نمونه جمله ای نظیر «عمو یعنی برادر پدر» نشان دهندﮤ کاربردی فرازبانی است، یا مثلاً « گفتم جواد، جیم واو الف دال » Lyons, J 1977. P.10.)

1-1-1-5 نقش همدلی(phatic)

دراین نقش، جهت گیری پیام به سوی مجرای ارتباطی است. بنا به گفته­ی یاکوبسن، هدف برخی از پیام ها این است که ارتباط برقرار کنند، موجب ادامه­ی ارتباط شوند یا ارتباط را قطع کنند، برخی دیگر عمدتاً برای حصول اطمینان از عمل کردن مجرای ارتباط استفالر، ترجمه مریم خوزان. ، ص79). مانند «الو؛ صدایم را می شنوی؟ »،« خانم وبچه ها چطورند؟» وجز آن.

1-1-1-6 نقش ادبی(literally)

دراین نقش از زبان، جهت گیری پیام به سوی خود پیام است. دراین شرایط پیام فی نفسه کانون توجه قرار می گیرد. به اعتقاد یاکوبسن، پژوهش دربارﮤ این نقش زبان بدون درنظر گرفتن مسائل کلی زبان به ثمر نخواهد رسید واز سوی دیگر بررسی زبان نیز مستلزم بررسی همه جانبهنقش شعریpoetic آن است(فالر، راجر و دیگران، 1369، ص 81.)

به اعتقاد نگارنده این سطور کاربرد اصطلاح « نقش شعری» واستفاده از واژﮤ« شعر» یاکوبسن خود براین نکته اذعان دارد که نقش شعری زبان را نمی توان محدود به شعر دانست وساختار شعر نیز محدود به نقش شعری زبان نیست بنابراین شاید بهتر باشد از این پس دراین مختصر به هنگام طرح این زبان از اصطلاح « نقش ادبی» استفاده شود، که دراصل همان نقشی است که ماتینه آن را« نقش زیبایی آفرینی» می نامد.( Martinet, A, 1977. P. 10.)

به این ترتیب می توان براساس دیدگاه یاکوبسن، نمودار (2) را که تلفیقی از عناصر سازندﮤ ارتباط ونقشهای ششگانه­ی زبان است به دست داد:

فهرست مطالب

پیشگفتار............................................................................................................... 2

1- مباحث نظری..................................................................................................

مقدمه .................................................................................................................. 2

1-1 ساختگرایی................................................................................................... 3

1-2 زبان و نشانه ................................................................................................ 3

1-2-1 زبان و گفتار.............................................................................................. 4

1-2-2 نشانه زبانی ............................................................................................... 5

1-2-3 رابطه ....................................................................................................... 5

1-2-4 همزمانی و درزمانی ................................................................................... 5

1-3 نقش های زبان ............................................................................................. 8

1-3-1 نقش های زبان از دیدگاه یاکوبسن............................................................... 9

1-3-1-1 نقش عاطفی.......................................................................................... 9

1-3-1-2 نقش ترغیبی.......................................................................................... 10

1-3-1-3 نقش ارجاعی ........................................................................................ 10

1-3-1-4 نقش فرازبانی ....................................................................................... 10

1-3-1-5 نقش همدلی ......................................................................................... 11

1-3-1-6 نقش ادبی ............................................................................................ 11

1-3-2 اشکالات تقسیم بندی یاکوبسن.................................................................... 12

1-3-3 اشکالات تقسیم بندی مارتینه....................................................................... 13

1-3-4 اشکالات تقسیم بندی هلیدی ...................................................................... 13

1-4 نقش زیبایی آفرینی یا ادبی............................................................................. 14

1-5 نقش های زبان هنجار..................................................................................... 17

1-6 نقش های زبان فراهنجار................................................................................. 17

1-7 برجسته سازی ادبی ....................................................................................... 19

1-7-1 فراهنجاری ............................................................................................... 20

1-7-1-1 فراهنجاری واژگانی................................................................................ 22

1-7-1-2 فراهنجاری نحوی ................................................................................. 22

1-7-1-3 فراهنجاری نوشتاری............................................................................... 23

1-7-1-4 فراهنجاری معنایی.................................................................................. 23

1-7-1-5 فراهنجاری گویشی ............................................................................... 24

1-7-1-6 فراهنجاری سبکی ................................................................................. 24

1-7-1-7 فراهنجاری زمانی (کهن گرایی) .............................................................. 25

1-7-2 قاعده افزایی.............................................................................................. 25

2- پیشینه............................................................................................................. 25

مقدمه................................................................................................................... 28

2-1 مطالعات زبانشناختی ادبیات در غرب.............................................................. 28

2-2 مطالعات زبانشناختی ادبیات در ایران .............................................................. 32

3- فراهنجاری های زبانی شعر شاملو......................................................................

مقدمه...................................................................................................................

3-1 فراهنجاری زمانی یا کهن گرایی......................................................................

3-1-1 کهن گرایی صرفی .................................................................................... 36

3-1-1-1 بکار بردن پسوند جمع ساز "گان"........................................................... 36

3-1-1-2 بکار بردن پسوند جمع ساز "ان"............................................................. 37

3-1-2 کهن گرایی نحوی ..................................................................................... 37

3-1-2-1 کاربرد "را" به جای "به"، "با"، و "برای"............................................... 37

3-1-2-2 رعایت "ی" شرط در جملات شرطی...................................................... 39

3-1-2-3 افزودن پیشوند "ب" در آغاز فعل برای تأکید........................................... 39

3-1-2-5 بکار بردن "همی" به جای "می"............................................................. 41

3-1-2-6 افزودن "ا" در آخر اسم یا اسم مصدر برای تعظیم، تفخیم و تعجب............ 41

3-1-3 کهن گرایی واژگانی .................................................................................. 41

3-1-3-1 فعل های کهن ...................................................................................... 41

3-1-3-1-1 فعل های ساده................................................................................... 42

3-1-3-1-2 فعل های پیشوندی ............................................................................ 49

3-1-3-1-3 فعل های مرکب ................................................................................ 58

3-1-3-1-4 عبارت های فعلی ............................................................................. 64

3-1-3-2 اسم های کهن ....................................................................................... 69

3-1-3-3 صفت های کهن ................................................................................... 77

3-1-3-4 قیدهای کهن ......................................................................................... 81

3-1-3-4-1 قیود یا ادوات شک وتردید................................................................. 81

3-1-3-4-2 قیود یا ادوات تشبیه .......................................................................... 83

3-1-3-4-3 قیود و حروف ربط مرکب.................................................................. 86

3-1-3-5 حرف اضافه های کهن .......................................................................... 91

3-1-3-6 ضمایر کهن........................................................................................... 99

3-1-3-6-1 ضمایر شخصی.................................................................................. 99

3-1-3-6-2 ضمایر انعکاسی ................................................................................ 100

3-1-3-6-3 ضمایر اشاره...................................................................................... 102

3-1-4 کهن گرایی معنایی..................................................................................... 104

3-2 فراهنجاری واژگانی ....................................................................................... 109

3-2-1 واژگان جدید............................................................................................. 109

3-2-1-1 ترکیبات ابداعی ..................................................................................... 110

3-2-1-1-1 اسم + اسم......................................................................................... 110

3-2-1-1-2 اسم + صفت...................................................................................... 112

3-2-1-1-3 صفت + اسم...................................................................................... 113

3-2-1-1-4 اسم + پسوند..................................................................................... 116

3-2-1-1-6 پیشوند + اسم....................................................................................

3-2-1-1-7 پیشوند + صفت.................................................................................

3-2-1-1-8 اسم + بن فعل...................................................................................

3-2-1-1-9 صفت + بن فعل ...............................................................................

3-2-1-1-10 حرف اضافه + بن فعل.....................................................................

3-2-1-2 واژگانی ابداعی .....................................................................................

3-2-1-3 عبارت های ابداعی ...............................................................................

3-2-2 فعل های جدید..........................................................................................

3-3 فراهنجاری نحوی...........................................................................................

3-3-1 جابجایی نهاد.............................................................................................

3-3-1-2 جابجایی فعل و عبارتهای فعلی .............................................................

3-3-1-3 جابجایی قید..........................................................................................

3-3-1-4 جابجایی ضمایر منفصل و متصل............................................................

3-3-1-5 جابجایی سایر عناصر جمله.....................................................................

3-3-1-5-1 جابجایی منادا....................................................................................

3-3-1-5-2 جابجایی جمله پیرو...........................................................................

3-3-2 ایجاد فاصله میان اجزای عبارت فعلی .........................................................

3-3-3 حذف عناصر جمله....................................................................................

3-3-4 کاربرد واژگان در نقش های متفاوت............................................................

3-3-4-1 کاربرد اسم به جای صفت.......................................................................

3-3-4-2 کاربرد صفت به جای صفت....................................................................

3-3-4-3 کاربرد صفت به جای اسم.......................................................................

3-3-4-4 کاربرد اسم به جای قید...........................................................................

3-3-5 استفاده از شناسه فعل به جای فعل...............................................................

3-4 فراهنجاری صرفی..........................................................................................

3-5 فراهنجاری معنایی..........................................................................................

4 نتیجه گیری........................................................................................................


دانلود تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

هدف از این گردآوری اشاره به تاثیر قرآن و حدیث، که هر دو در هدایت بشر نقش به سزایی دارند، است برای این منظور ما در این تحقیق به ترتیب زندگانی و تاثرات هشت تن از شاعران بزرگ را دنبال کردیم
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 15
فرمت فایل doc
حجم فایل 3476 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 127
تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاثیر قرآن و حدیث در ادب فارسی

پیشگفتار

قرآن مجید کتاب دینی ماست و معانی و مفاهیم آن در طول چهارده قرن از جهات مختلف در حیات فردی و اجتماعی ما تأثیر پنهان و آشکار نهاده است. چنان که امروزه نمی توان جنبه ای از جنبه های گوناگون زندگی مسلمانان را یاد کرد که قرآن مجید و معانی والای آن به نحوی مستقیم یا غیرمستقیم در آن تأثیری نگذاشته باشد و هر کس در این باره تأملی به سزا کرده باشد و عناد نورزد ، به صحت این اعتقاد اقرار می کنند. حدیث نیز که همان«قول و فعل و تقریر» پیامبر اکرم است ، همین حکم را دارد و الفاظ و معانی آن به صورت های گوناگون در زندگی مسلمانان و در رفتار و گفتار و کردار آنان تأثیر نیرومند و دراز آهنگی داشته است.

یکی از بارزترین موارد این تأثیر، سروده های شاعران و نوشته های نویسندگان است. هر ملتی به سرمایه هایی اعم از مادّی و معنوی، می تازد. یکی از سرمایه های جاودانی و افتخار آمیز ما ایرانیان نیز سروده های شاعران و سخنوران و نوشته های دبیران و نویسندگان و تأمّلات عارفان و اندیشه های حکیمان و فیلسوفان و متکّلمان ایرانی مسلمان است و همه می دانند که بسیاری از ابیات و عبارات این بزرگان را " اشاره"، "تلمیح" ، "اقتباس" ، "تضمین" ،"تحلیل آیات " ، "قصص" و "تمثیل"های گوناگون این کتاب مبین و سخنان پیامبر بزرگوار خدا تشکیل می دهد و همه ی آن بزرگان در عبارت پردازی، استدلال و بیان آن چه در ضمیر خود از این موارد بهره مند شده اند. لذا اگر کسی ادعا کند که مثلاً می تواند اشعار رودکی، فردوسی بزرگ، ناصر- خسرو،خاقانی، سنایی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ، جامی و صدها تن شاعر دیگر و نیز آثار مردانی چون غّزالی، عنصر المعالی زیادی، نصرالله منشی و بسیاری دیگر را بدون فهم قرآن مجید و تفسیر آن و تأمّل در احادیث نبوی به درستی دریابد، باید در صحّت ادعای او تردید کرد زیرا به قول حافظ:« هر چه دارم همه از دولت قرآن است»؛ به دلیل انواع تأثیراتی که این دو منبع گران مایه ی عظیم در ادب فارسی بر جای گذ اشته اند.

ما در فصل اول این تحقیق به بیان ضرورت و اهمیت گردآوری این پژوهش پرداخته ایم و در فصل دوم درباره ی تاریخچه ی موضوع و پیشینه ی آن سخن گفتیم و در فصل سوم به بیان روش های مورد استفاده اشاره کرده ایم و در فصل چهارم به تأثیر و اقتباس هر یک از شاعران و کاتبان به صورت اجمالی موردی پرداخته ایم؛ زیرا اگر هر پژوهنده ای بخواهد تمام موارد تأثّر شاعران را مطرح کند باید درباره ی هر کدام از آن ها کتابی کلان بنویسد که برای ما این کاری ناممکن است. هم چنین در این فصل به بررسی پاسخ نامه ها و نتایج حاصل از آن نیز پرداخته ایم و فصل پنج هم شامل بحث و نتیجه گیری، پیشنهادات، مطرح کردن مشکلات، منابع و مآخذ می- باشد.

ناگفته نماند که موارد ارائه شده در این فصول تنها مشتی از خروار است و از شما خواننده و صاحب نظر ارجمند خواهشمندیم ما را در رفع کاستی های موجود یاری و راهنمایی فرمایید تا ان شاء الله در گردآوری های آتی درصدد رفع این معایب برآییم و از راهنمایی های علمی شما بهره- مند گردیم.

مقدمه

قرآن بزرگترین یاور و استوارترین پناهگاه برای همه ی نویسندگان و شاعران اسلامی بوده است حتی کسانی هم که اندیشه ای ناهمسو با اسلام داشته اند به این ریسمان خدایی چنگ زده- اند و در پس این دژ استوار، پناه گرفته اند، اگر چه اینان از این تمسک طرفی برنبسته بلکه در تیرگی ها فرو رفته اند که:«من یهدالله فهو المهتدی و من یضلل فأولئک هم الخاسرون» (آیه ی 178/اعراف) و کلام مولانا هم به معنی این آیه اشاره دارد:

در بنی فرمود کاین قرآن ز دل

هادی بعضی و بعضی را مضل

قرآن برای مسلمانان نیز هم زبان دل است و هم ترجمان اعتقاد و پشتیبان آن تقدیسی را متداعی می کند که هم آرام بخش است و هم شکوهمند، شکوهی معنوی که همه را به سکوت وا- می دارد، «اذا قرﺉ القرآن فاستمعوا له و انصتوا» (آیه ی204 / اعراف) و آرامشی که نتیجه هدایت و ایمان است، «هدی للناس و بنیات من الهدی و الفرقان» (آیه ی 185/بقره ) به علاوه مضامین قرآنی بخش عمده ای از عاطفه ی جمعی همه ی مسلمانان را به خود اختصاص داده است.

رشته استواری است که میان آنان پیوند برادری ایجاد کرده، هم ضامن بقا و دوام خود است و هم جاودانگی اعتقادات اسلامی را تضمین می کند. این ویژگی همان عنایت الهی است که مانع هر گونه تحریف و تغییر احکام و قرآن نیز هست.

زبان فارسی از زبان های عمده ی بهره دهنده به فرهنگ اسلامی و بهره برنده از معارف انسان ساز قرآنی است از این رو دانستن قرآن و حدیث و درک معانی و مضامین والای آن لازم می نموده و پیوسته مورد نظر مردم به ویژه ادب دوستان و منتقدان بوده است.

بدین ترتیب ما بر آن شدیم تا پژوهشی درباره ی نقش قرآن و حدیث در ادب فارسی، داشته باشیم.

چکیده

خداوند برای هدایت انسان ها، پیامبران الهی را به سوی بشر مبعوث کرده است تا اندیشه و تفکر آنان را تحول و در رفتار و کردار افراد بشر و جوامع آنان تغییر ایجاد کند.

هدف از این گردآوری اشاره به تاثیر قرآن و حدیث، که هر دو در هدایت بشر نقش به سزایی دارند، است.

برای این منظور ما در این تحقیق به ترتیب زندگانی و تاثرات هشت تن از شاعران بزرگ را دنبال کردیم و برای این که تاثر هر نویسنده و سخنور را بهتر ردیابی کنیم از زندگانی آن شاعر و نویسنده به اجمال سخن گفتیم و میزان اشتغال وی به علوم قرآنی از جمله تفسیر کتاب مجید و احادیث رسول اکرم و اخبار معصومین را تا حد ممکن یادآوری کردیم.

در این تحقیق با توجه به پرسشنامه ای که تهیه گردید و در اختیار چهل نفر از دانش آموزان سال سوم و پیش دانشگاهی مدرسه آرمینه مصلی نژاد قرار گرفت، ما به بررسی میزان آشنایی آن ها با مفهوم قرآن و حدیث و نقش آن ها در ادبیات فارسی پرداختیم و پس از مشاهده- ی پاسخ نامه ها نتایج حاصل را به صورت جداول و نمودار هایی برای هر سوال به صورت مجزا نشان دادیم و پی بردیم که هر دو گروه آماری نتایج یکسانی داشتند.

فهرست مطالب

پیشگفتار...............................................................................................................................................ا-ب

مقدمه..................................................................................................................................................ب-ج

چکیده...................................................................................................................................................ج-د

فصل اول: کلیات تحقیق

1-1 مقدمه ........................................................................................................................1

1-2 بیان مسئله..................................................................................................................2

1-3 اهداف تحقیق..............................................................................................................2

1-4 اهمیت تحقیق.............................................................................................................2

1-5 سئوالات تحقیق......................................................................................................3-2

1-6 فرضیه ها...................................................................................................................3

1-7 کلید واژه ها...........................................................................................................4-3

فصل دوم: پیشینه تحقیق

2-1 مقدمه..................................................................................................................5

2-2 تاریخچه موضوع.............................................................................................. 7-6

2-3 پیشینه نظری...............................................................................................8-7

2-4 پیشینه عملی(نقد کتاب)............................................................................................................9

2-5 ضرورت تحقیق...............................................................................................................................9

فصل سوم: روش تحقیق

3-1 مقدمه..........................................................................................................................................10

3-2 روش های مورد استفاده در تحقیق......................................................................................11

3-3 فنون گردآوری اطلاعات و توضیح آن ها.............................................................................12

3-4 جمع آوری داده ها...................................................................................................................12

3-5 تجزیه و تحلیل داده ها...........................................................................................................13

فصل چهارم: یافته های تحقیق

4-1 مقدمه...........................................................................................................................................14

4-2 قرآن کتاب آسمانی ما.............................................................................................................15

4-3 تعریف ادبیات............................................................................................................................ 15

فرضیه 1: ادبیات فارسی از کلام قرآن بهره های فراوانی گرفته است..................................17-16

4-4 تاثیرات دین اسلام در عرصه ی ادبیات........................................................................19-17

5-4 صبر و شکیبایی قرآن در نظم شاعران..........................................................................20-19

6-4 حدیث چیست.....................................................................................................................21-10

4- 6-1-حدیث محبت در ادب فارسی...................................................................................25-21

فرضیه 2: برخی از شعرای متقدم در آیات و احادیث در شعر خود بهره گرفته اند............. 35-27

فرضیه 3: میزان استفاده حافظ از احادیث و قرآن در اشعارش زیاد بوده است..............42-36

فرضیه 4: مولوی داستان یوسف را در اشعار خود بررسی کرده است.............................59-43

فرضیه 5: سنایی در اشعار خود به تصویر پردازی قرآنی پرداخته است.........................66-60

فرضیه 6: شهریار دراشعار خود از نهچ البلاغه بهره برده است........................................98-67

فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری

5- 1مقدمه........................................................................................................................................128

5-2 بحث و نتیجه گیری.................................................................................................... 130-129

5-3 مشکلات تحقیق.....................................................................................................................130

5-4- پیشنهادات تحقیق...............................................................................................................131

فهرست منابع و مآخذ.......................................................................................133-132

پیوست

فهرست جداول......................................................................................127-99

جدول 1-4- توزیع فراوانی افراد شرکت کننده در تحقیق بر حسب سن

جدول 2-4- شاخص های تمایل مرکزی و شاخص های پراکندگی سن افراد شرکت کننده در تحقیق

جدول 3-4- توزیع فراوانی سن افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 4-4- توزیع فراوانی افراد شرکت کننده در تحقیق بر حسب پایه تحصیلی

جدول 5-4- توزیع فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

جدول 6-4- توزیع فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 7-4- توزیع فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

جدول 8-4- توزیع فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 9-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی

جدول 10-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 11-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی

جدول 12-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 13-4- توزیع فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث

جدول 14-4- توزیع فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 15-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث

جدول 16-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 17-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی

جدول 18-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 19-4- توزیع فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان

جدول 20-4- توزیع فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 21-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود

جدول22-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود به تفکیک پایه تحصیلی

جدول23-4- توزیع فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین

جدول 24-4- توزیع فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 25-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری

جدول 26-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 27-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها

جدول 28-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها به تفکیک پایه تحصیلی

جدول 29-4- تجزیه و تحلیل آماری بین پاسخ های داده شده توسط دو گروه شرکت کننده در تحقیق ( پایه تحصیلی پیش دانشگاهی ، پایه تحصیلی سوم دبیرستان )

فهرست منحنی ها..........................................................................126-100

منحنی 1-4- درصد فراوانی سن افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 2-4- توزیع فراوانی سن افراد شرکت کننده در تحقیق بر حسب پایه تحصیلی

منحنی 3-4- درصد فراوانی پایه تحصیلی افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 4-4- درصد فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 5-4- توزیع فراوانی شغل پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 6-4- درصد فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق

منحنی 7-4- توزیع فراوانی تحصیلات پدر افراد شرکت کننده در تحقیق به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 8-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی

منحنی 9-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر قرآن در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 10-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی

منحنی 11-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق با تاثیر حدیث در ادب پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 12-4- درصد فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث

منحنی13-4- توزیع فراوانی علاقه افراد شرکت کننده در تحقیق نسبت به شعرهای استفاده کننده از قران و احادیث به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 14-4- درصد فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث

منحنی 15-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد ماندگاری اشعار شعرای پارسی استفاده کننده از قرآن و حدیث به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 16-4- درصد فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی

منحنی 17-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در ادبیات پارسی به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 18-4- درصد فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان

منحنی 19-4- توزیع فراوانی دیدگاه افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد تاثیر قرآن و حدیث در فراگیر شدن ادبیات پارسی در سطح جهان به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 20-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود

منحنی21-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده با شعرای استفاده کننده از قرآن و حدیث در اشعار خود به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی22-4- درصد فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین

منحنی 23-4- توزیع فراوانی موافق بودن افراد شرکت کننده در مورد تاثیر استفاده از قرآن و حدیث در کسب عبرت برای سایرین به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 24-4- درصد فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری

منحنی 25-4- توزیع فراوانی نظر افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد نقش قرآن و حدیث استفاده شده در ادبیات پارسی در زندگی بشری به تفکیک پایه تحصیلی

منحنی 26-4- درصد فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها

منحنی 27-4- توزیع فراوانی آشنایی افراد شرکت کننده در تحقیق در مورد اشعار استفاده کننده از قرآن و حدیث استفاده شده از طریق رسانه ها به تفکیک پایه تحصیلی


دانلود تاریخ ادبیات فارسی معاصر

ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 15
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
تاریخ ادبیات فارسی معاصر

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

تاریخ ادبیات فارسی معاصر


ادبیات فارسی یا پارسی معاصر به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند.

آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از مرزهای ایران فراتر رفته است. شاعران و نویسندگانی نظیر فردوسی، سعدی، حافظ شیرازی، عمر خیام و نظامی شهرتی جهانی دارند. در میان چهره‌های شناخته شده ادبیات معاصر فارسی در جهان می توان به صادق هدایت در داستان و احمد شاملو در شعر اشاره کرد.

ادبیات ایران پیش از اسلام

پارسی باستان

زبان پارسی باستان نیای زبان فارسی امروزی‌است و در تقسیم‌بندی زبان‌شناختی یکی از زبان‌های شاخهٔ غربی زبان‌های ایرانی باستان محسوب می‌شود. پارسی باستان چنان که از نامش بر می‌آید زبان قدیم پارسیان بودی و بسیاری از کتیبه‌های شاهان هخامنشی به این زبان نوشته شده‌است. پارسی باستان با زبان اوستایی و به تبع آن زبان سنسکریت خویشاوندی نزدیکی می‌دارد.

آثار به این زبان

آثار به‌جا مانده از این زبان به خط میخی هخامنشی‌است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد تحریر شده‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در نقش رستم یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان پارسی باستان است ولیکن به خط آرامی نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.[۱]
نمایی از دستور زبان

در این زبان سه جنس مذکر و مؤنث و خنثی و سه شمار، مفرد و مثنی و جمع هست و کلمه با توجه به نقش نحوی آن صرف می‌شود.

پارسی میانه

زبان پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی میانهٔ غربی‌است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیر زیادی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با بر افتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده محسوب می‌شد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، فارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار عظیم‌تر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.
پهلوی در مقابل پارسی میانه

زبان پارسی میانه را در متون کهن پارسی نو پهلوی خوانده‌اند. این نام‌گذاری چندان دقیق نیست. کلمهٔ پهلوی به معنی منتسب به پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پارت است. از میان زبان‌های ایرانی میانه که در ایران رواجی کمابیش می‌داشته‌اند پس از پارسی میانه (که نزد خود گویشوران آن زبان پارسی خوانده می‌شد) زبان پهلوانی که آن را گاه پهلوی اشکانی می‌خوانند شهرت بیشتری می‌داشته‌است. یعنی در زمان ساسانیان زبان پارسیگ (=پارسی میانه) در تقابل با پهلوانیگ/پهلویگ (=زبان پارتی) مطرح بود. با رواج پارسی نو (پارسی دری) پارسی برای اشاره به پارسی دری به کار می‌رفت، بنابراین برای تمییز دادن پارسی میانه از پارسی نو پهلوی را بر زبان پارسی میانه اطلاق کردند. از آنجا که پهلوی اشکانی در آن زمان زبانی مرده محسوب می‌شد این نام‌گذاری مشکلی ایجاد نمی‌کرد.[۱]

امروزه هم همچنان کمابیش پهلوی برای اشاره به پارسی میانه استفاده می‌شود و گاه منظور از آن نوع خاصی از پارسی میانه‌است که در کتاب‌های زرتشتی به کار رفته‌است (در تقابل با زبان پارسی میانه‌ای که بعضی آثار مانوی به آن نوشته شده‌است). اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی نیز گاه به کار می‌رود. برای اشاره به زبان اشکانیان معمولاً از اصطلاح پهلوی اشکانی یا پارتی استفاده می‌شود.



حمله اعراب

پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسله‌های ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.

سامانی

در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.



آل بویه

در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگ‌شناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.

غزنویان

در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.

سلجوقیان و خوارزمشاهیان

در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر خیام، معزی، انوری، خاقانی، نظامی، ازرقی، ادیب صابر، رشید وطواط، ظهیر فاریابی، جمال الدین اصفهانی، مجیر بیلقانی، ابو الفرج رونی، سید حسن غزنوی، عبدالواسع جبلی، سنایی، عطار، مختاری غزنوی، عمعق بخاری و جز آنان ظهور کردند.

در نثر نمایندگانی مانند نظام‌الملک نویسنده سیاست نامه، امیر کی‌کاووس مولف قابوس ‌نامه، محمد بن منور نویسنده اسرارالتوحید، عطار نویسنده تذکره‌الاولیاء، گردیزی مولف زین‌الاخبار، ابوالفضل بیهقی نویسنده تاریخ بیهقی، راوندی نویسنده راحه الصدور، غزالی مولف کیمیای سعادت، نصرالله بن عبدالحمید مترجم کلیله و دمنه، نظامی عروضی مولف چهار مقاله، رشید و طواط نویسنده حدائق السحر، حمیدالدین نویسنده مقامات حمیدی، زین‌الدین اسماعیل مولف ذخیره خوارزمشاهی (در طب) ظهور کردند.

حمله مغول

حمله مغول با همه قوت و صلابت خود نتوانست از ادامه علوم و ادبیات بکاهد. در این دوره سعدی نویسنده بوستان, گلستان و غزلیات، مولوی صاحب مثنوی معنوی و غزلیات شمس، محمود شبستری صاحب مثنوی گلشن راز ، کمال اسماعیل، همام تبریزی، اوحدی مراغه‌ای گوینده جام جم، امیر خسرو دهلوی، خواجوی کرمانی، ابن یمین، سلمان ساوجی، و حافظ شیرازی، در شعر پدید آمدند.

تیموریان

دوره تیموریان دنباله دوره مغول محسوب می‌شود. در عهد تیموری جامی شاعر ظهور کرد. در عهد مغول و تیموری نویسندگانی ارجمند برخاستند, مانند عطا ملک جوینی مولف تاریخ جهانگشا، منهاج سراج مولف طبقات ناصری، ابوالشرف ناصح گلپایگانی مترجم تاریخ یمینی، رشید الدین فضل‌الله مدون و جامع جامع التواریخ، شهاب الدین عبدالله نویسنده تاریخ وصاف، حمدالله مستوفی نویسنده تاریخ گزیده، حافظ ابرو مولف زبده التواریخ، نظامی شامی نویسنده ظفر نامه، میر خواند مولف روضه الصفاء (همه در تاریخ)، عوفی نویسنده لباب الالباب و جوامع الحکایات، دولتشاه مولف تذکره الشعراء، محمد بن قیس نویسنده المعجم (در ادب و انواع آن)، نصیرالدین طوسی نویسنده اخلاق ناصری و اساس الاقتباس، جلال الدین دوانی نویسنده اخلاق جلالی، حسین واعظ نویسنده اخلاق محسنی و انوار سهیلی (در اخلاق و فنون و حکمت).

صفویان

در دوره صفویان نثرنویسانی مانند خواند میر نویسنده حبیب السیر، ابن بزاز نویسنده صفوه الصفاء، حسن بیک روملو مولف احسن التواریخ، اسکندر منشی مولف عالم آرای عباسی، احمد بن نصرالله نویسنده تاریخ الفی، محمد یوسف بن شیخ مولف منتخب التواریخ، ابوالفضل ابن مبارک مولف اکبر نامه (در تاریخ)، ظهور کردند و در شعر محتشم کاشی، عرفی، صائب، بابا فغانی، هاتفی، هلالی، اهلی، وحشی، کلیم، نامبردارند.

افشاریان و زندیان

در دوره افشاریان و زندیان گویندگانی مثل هاتف و پسر او سحاب، مشتاق، عاشق، لطفعلی بیک و آذر بیگدلی معروف شدند.

قاجار

برخی شاعران و نویسندگان در دوره قاجار بازگشت به سبک قدیم (سبک خراسانی) کردند و شاعرانی مانند مجمر، صبا، وصال، قاآنی، فروغی بسطامی، سروش، محمود خان ملک الشعراء شیبانی و جز آنان نماینده این سبک‌اند. در نثر رضاقلی هدایت مولف مجمع الفصحاء متمم روضه الصفا و ریاض العارفین، لسان‌الملک سپهر مولف ناسخ التواریخ، نویسندگان نامه دانشوران، اعتماد السلطنه مولف مرآت البلدان و غیره شهرتی یافته‌اند.





ادبیات مشروطه

در دوره مشروطیت تحولی در روش فکر شاعران و نویسندگان پیدا شد. ادیب‌الممالک فراهانی، ادیب پیشاوری، پروین اعتصامی، محمد تقی بهار، افسر، ایرج، دهخدا، شوریده، عارف، عشقی، وحید دستگردی، یاسمی، یغما، و گروهی از معاصران نمایندگان شعر این دوره هستند و علی اکبر دهخدا، جمال زاده، صادق هدایت، محمد قزوینی، عباس اقبال،زین العابدین مراغه ای، محمد مسعود، رشید یاسمی، عبدالحسین زرین کوب، صادق چوبک و گروهی از معاصران نماینده شعب مختلف نثر این دوره به شمار می‌‌روند.'

شعر نو

زمینه‌های فکری سرایش شعر نو، سالها پیش از نیما آغاز شده بود که برای پیگیری این نکته باید به شاعران و سرایندگان دوره مشروطه مراجعه کرد. ابوالقاسم لاهوتی، میرزا حبیب مترجم حاجی بابای اصفهانی و میرزاده عشقی از این زمره‌اند.

شعر نو جنبش شعری بود که با نظریات نیما یوشیج آغاز شد. از جمله شاعران متعلق به این جنبش شعری می‌توان به احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده، و محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) اشاره کرد.

وزن در شعرهای نیما و اخوان با نوع شعری که احمد شاملو سراینده آن بود تفاوت دارد. شعر نیمایی دارای وزن عروضی بوده و تنها هجاهای شعر تساوی خود را از دست داده اند و کوتاه یا بلند می‌شوند ولی در شعر سپید که احمد شاملو آن را پایه‌گذاری کرد از وزن خبری نیست و به جای آن از تصویر سازی واژگانی و موسیقی درونی استفاده می‌شود.

فرهنگ‌نویسان ایرانی

· علی اکبر دهخدا
· محمد معین
· امیر حسین آریان‌پور
· احمد شاملو

شاعران زن ایرانی

· طاهره قره‌العین
· فروغ فرخزاد
· طاهره صفارزاده
· سیمین بهبهانی
· پروین اعتصامی

باید یادآوری کرد که در سده‌های گذشته از جمله در سده ششم هجزی قمری، در دربار سلطان سنجر سلجوقی، مهستی شعر می‌سرود که اشعار اروتیک او شهره است، جز او از رابعه باید یاد کرد و برای دیگران باید به منابع مراجعه کرد. در دوره قاجار نیز بسیاری از بانوان شاعر را می‌توان سراغ گرفت، به ویژه از زنان دربار.

طنزپردازان

· عبید زاکانی
· ایرج میرزا
· دهخدا
· هادی خرسندی
· کیومرث صابری فومنی
· سید ابراهیم نبوی



نویسندگان و شاعران انقلاب اسلامی

· مهرداد اوستا
· محمد علی معلم دامغانی
· قیصر امین پور
· فاطمه راکعی
· سیمین‌دخت وحیدی
· حمید سبزواری
· سید مهدی شجاعی
· رضا امیرخانی
· علی موذنی
· زین‌العابدین رهنما





منتقدان ادبی

نخستین کسانی که نقد ادبی به معنای مدرن آن را در ایران شناساندند روشنفکران دوران مشروطه نظیر فتحعلی آخوندزاده،‌ میرزا ملکم خان، طالبوف و زین‌العابدین مراغه‌ای بودند.

· دهخدا
· بدیع‌الزمان فروزانفر
· محمد تقی بهار
· رضا براهنی
· جلال همایی
· سعید نفیسی
· نیما یوشیج
· محمدعلی سپانلو
· مهدی یزدانی خرم
· پرویز ناتل خانلری
· صادق هدایت
· عبدالحسین زرین‌کوب
· محمد رضا شفیعی کدکنی
· شاهرخ مسکوب



زبان و ادبیات فارسی


دانلود زندگی دکتر قیصر امین پور و تحولات اجتماعی در سه دهه شعر ایشان

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 27
فرمت فایل doc
حجم فایل 366 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 137
زندگی دکتر قیصر امین پور و تحولات اجتماعی در سه دهه شعر ایشان

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان

پیوست ها

چکیده ی انگلیسی پایان نامه

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .

روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .

طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ شایسته ی تحسین است .

او خود فرزند جنگ بود و تنها دیده ها را می سُرود نه شنیده ها را .

او از ابتدا شاعر انقلاب و دفاع مقدّس بود و در میانه ی عمر تبدیل به شاعری از جنس مردم گشت و سرانجام به دنبال خویشتن خویش می گشت تا نیمه ی پنهای خویش را کشف و جوابی برای سؤال های فلسفی خویش بیاید و سرانجام از دور ، دستی بر آتش رساند و عارفی عاشق گونه در لباس عرفانی ظاهر شد . او بی تفاوت بود ، بی تفاوت به زر و زور ، بی تفاوت به ریاکاری و نمایش مردم و بی تفاوت به خودش . آن زمان که خود را شناخت خود را به خدایش باخت و با هجرت از این دنیا ساخت .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .

اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .

یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ، روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .

به امید آن روز

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد .

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

نقد چیست ؟

نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است :

خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد

به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است :

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید :

عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف

گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است

گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی

در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند . 2

نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند .

منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند .

در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند .

امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد .

درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد .

مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند :

« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند.3

در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟

نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد .

نقد ادبی

تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است .

در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است .

اهمیّت و فایده ی نقد ادبی

1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد .

2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد .

3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند .

4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد .

5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود 4.

حدود و امکان نقد ادبی

نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند .

اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست .

- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد .

کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد .

انواع نقد :5

نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی .

نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر .

نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست .

نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد .

نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی .

نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند .

نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد .6

آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند .

نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند .

نقد ادبی ایران و جهان

سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است .

سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند .

در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم :

« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند . 7

از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست .

در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد .

( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است ) 8

به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد .

« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند . 9

بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند .

- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد .

چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است .

سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید . 10

بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود .

اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند .

- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند :

« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند . 11

- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک »[1] می نامد .

سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود .

نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر .

در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود .

جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود .

و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود .

نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو

ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست .

مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات .

رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند .

بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه .

در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد .

سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد .

در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است .

در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است .

یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود .

افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد .

از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد .

ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است .

بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند .

ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود » . 12

همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است .

پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد13 .

ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید .

و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت :

آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند14 .

این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند .

ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » [2]نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد .

چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند15 .

ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی .

در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند .

و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد .

در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد .

نقد ادبی در روم باستان

ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل » :

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »

آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود .

او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد .

او به پسرش در این باره چنین نوشت :

« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »

« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند .


[1] (dialectic) کلمه ی یونانی که روش خاصّی از بحث و مناظره است که برای اوّلین بار سقراط حکیم آن را به کار برد .

[2] (Iamb) – سیلاب نامؤکد به دنبالش یک سیلاب مؤکّد که از پنج ضرب تشکیل شده است .

فهرست مطالب

مقدّمه............................................................................................................................................................................. 1

اهمیّت تحقیق.......................................................................................................................................................... 2

اهداف تحقیق........................................................................................................................................................... 2

روش تحقیق.............................................................................................................................................................. 3

پیشینه ی تحقیق.................................................................................................................................................. 3

فصل اوّل : تعریف نقد

1-1 نقد چیست ؟.................................................................................................................................................. 4

2-1 نقد ادبی........................................................................................................................................................... 7

3-1 نقد ادبی ایران و جهان................................................................................................................................. 9

پی نوشت های فصل اوّل.................................................................................................................................. 19

فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور

1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور................................................................................................................... 20

2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )............................................................................................. 23

3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )............................................................................................ 45

4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )............................................................................................ 53

5-2 دوران کمال شاعر.......................................................................................................................................... 59

6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل............................................................................................. 66

7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات............................................................................................. 70

8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن ................................................................................................................ 74

9-2 قیصر و شعر مقاومت.................................................................................................................................... 81

10-2شعر آیینی و ویژگی های آن................................................................................................................... 87

11-2 قیصر و شعر آیینی.................................................................................................................................... 91

12-2 تحوّل در شعر قیصر................................................................................................................................... 98

13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )....................................................................................... 103

14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر ).............................................................................. 112

پی نوشت های فصل دوّم................................................................................................................................. 123

فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر

1-3 لغات و ترکیبات............................................................................................................................................. 124

2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر....................................................................................................... 182

3-3 طنزهای با محتوا........................................................................................................................................... 199

4-3 گوناگونی موضوعات...................................................................................................................................... 210

5-3 مضمون بکر..................................................................................................................................................... 273

6-3 وزن ریتمیک در شعر................................................................................................................................... 279

7-3 استفاده از قالب های مُدرن........................................................................................................................ 283

8-3 استفاده از آیات و روایات............................................................................................................................. 290

9-3 نحوه ی نگرش............................................................................................................................................... 299

10-3 نوستالوژی در شعر قیصر.......................................................................................................................... 306

11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر............................................................................................... 315

12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر............................................................................................................. 322

پی نوشت های فصل سوّم............................................................................................................................... 328

فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر

1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر.................................................................................................................. 329

2-4 تکرار در شعر قیصر....................................................................................................................................... 338

3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب.......................................................................... 338

4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان.................................................................................................... 342

5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای........................................................................................................................ 353

6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق................................................................................................ 358

7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر........................................................................................................................... 361

8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر.................................................................................................. 379

9-4 تضمین در شعر قیصر.................................................................................................................................. 389

10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر........................................................................................................... 397

پی نوشت های فصل چهارم........................................................................................................................... 418

فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب

1-5 سهراب سپهری.............................................................................................................................................. 419

2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 426

3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 437

4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر................................................................................... 441

5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب......................................................................................... 449

6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش...................................................................................... 453

پی نوشت های فصل پنجم............................................................................................................................. 464

نتیجه گیری............................................................................................................................................................... 465

فهرست

زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان

پیوست ها

چکیده ی انگلیسی پایان نامه

چکیده

این مجموعه شامل مطالبی پیرامون زندگی دکتر قیصر امین پور و تحوّلات اجتماعی در سه دهه ی شعر ایشان ( 1364-1357 ) ، ( 1375-1364 ) ، ( 1385-1380 ) مورد بحث و برّرسی قرار گرفته است هدف از این تحقیق : شناخت افکار ایدئولوژیکی شاعر ، آشنایی با تعهّدات اخلاقی و اجتماعی ، مردم گرایی و انسان گرایی شاعر ، احتراز شاعر از گروه ها و دسته های دوره ای شناخت ، شخصیّت علمی و آکادمیک ایشان به عنوان استاد دانشگاه و نگاهی به بُعد روان شناسی شاعر در سرودن هر اثر می باشد .

روش تحقیق برای رسیدن به هدف مورد نظر ، گردآوری فیش ، مطالعات کتابخانه ای و کاربرد اینترنت همراه با روش توصیف و کاربرد می باشد .

طبق تحقیقات انجام شده قیصر شاعری هم درد است که از میان توده ی مردم ظهور می کند امّا هیچگاه توده ای نمی شود . قدرت اعتراض و شکایت شاعر و شیوه ی روایی گری او در رساندن اخبار جنگ شایسته ی تحسین است .

او خود فرزند جنگ بود و تنها دیده ها را می سُرود نه شنیده ها را .

او از ابتدا شاعر انقلاب و دفاع مقدّس بود و در میانه ی عمر تبدیل به شاعری از جنس مردم گشت و سرانجام به دنبال خویشتن خویش می گشت تا نیمه ی پنهای خویش را کشف و جوابی برای سؤال های فلسفی خویش بیاید و سرانجام از دور ، دستی بر آتش رساند و عارفی عاشق گونه در لباس عرفانی ظاهر شد . او بی تفاوت بود ، بی تفاوت به زر و زور ، بی تفاوت به ریاکاری و نمایش مردم و بی تفاوت به خودش . آن زمان که خود را شناخت خود را به خدایش باخت و با هجرت از این دنیا ساخت .

مقدّمه

به نام آن خدائی که شعور را در وجود انسان نهاد تا گوهر شعر را بیابد و آویزه ی وجود خویش نماید . هر آینه شعر و شاعری در میان جوامع مختلف مایه ی آرامش روح و روان است تا آنجا که شعرا را دنباله رو انبیاء معرّفی نموده اند .

اینک نیز با استعانت از خداوند متعال ، دستی از آستین بیرون آورده و گذری بر کوچه های شعر معاصر زده ایم ، کوچه هایی که چندی است با آب و جاروی احساسات و عواطف آراستگی خاصّی پیدا کرده است .

یکی از آراستگان ادبیّات معاصر دکتر قیصر امین پور است که سرآمد شاعران معاصر و نماینده ی ادبیّات دفاع مقدّس است در این کتاب سعی بر این است طبق ضرورت، چشم اندازی بر زیبایی شناسی ، روان شناسی ، جنبه های اخلاقی و اجتماعی شعر داشته باشیم تا پاسخی باشد برای نیازمندان شعر و ادب تا طَرفی بربندند و در راه نمانند .

به امید آن روز

طرحنامه ی تحقیق

الف ) اهمیّت تحقیق

تحقیقات انجام شده درباره ی دکتر قیصر امین پور آن اندازه حائز اهمیّت است که در ثبت وقایع اجتماعی و تاریخی سهم بزرگی را بر عهده می گیرد و تعهّدات شاعر را در موارد اشعار دفاع مقدّس و اشعار آیینی به اثبات می رساند و کمکی است برای دانش جویانی که در رشته ادبیّات به تدریس مشغولند تا شاید فضای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شاعر را بهتر درک کرده ودانش آموزان نیز با این شاعر شهیر که کم و بیش در کتب دبیرستانی معرّفی می شود آشنایی لازم را پیدا نمایند و به درک بیشتر مضامین و محتوای شعری این شاعر پی ببرند .

ب ) هدف از تحقیق

شعر و ادبیّات از دیرباز در ممالک شرقی از اهمیّت والایی برخوردار بوده است امّآ آن شاعری ماندگار است که افکار والایی داشته باشد و برای دفاع از میهن و آرمان های اسلامی ، مایه گذاشته باشد . برخلاف اعتقادات گروهی از روشنفکران که قیصر را جزو گروههای خاصّی معرّفی کرده بودند ، با این تحقیق گرد و غبار این اتّهامات از دامن این شاعر پاک می گردد و مردمی تر نمود پیدا می کند .

زیرا او هم شاعر کودکان و نوجوانان است ، هم شاعر ولایی و آیینی و هم شاعر جبهه و جنگ بنابراین یکی از ماندگارترین چهره های شعر و ادبیّات معاصر می باشد .

ج ) روش شناسی تحقیق :

روش تحقیق بر اساس : گردآوری فیش های اطّلاعاتی از منابع و مآخذ ، مجلّات علمی استفاده از کتابخانه ها ، کمک از اینترنت و بانک های اطّلاعاتی و درآخر روش توصیفی و کاربردی می باشد .

د ) پیشینه ی تحقیق :

تا آن جا که اطّلاعات و معلومات من اجازه می دهد این مقوله با کم و کیف و شیوه های خاصّی که در پیش گرفته شده است سابقه ندارد . هر چند مقاله های مختلفی درست بعد از درگذشت مرحوم قیصر امین پور ارائه شد امّا هر یک به بُعدی از ابعاد شخصیّتی ، افکاری ، محتوایی و فرمالیستی شعر او پرداخته بودند و همین اواخر دانشجوی مصری ، خانم امیره عبدالحکیم مصطفی ، عنوان پایان نامه ی خود را « جمالیّات الاداء الغوی فی شعر قیصر امین پور » و ترجمه المجموعه الشعریه ( یا نگاهی به گل ها همه آفتاب گردانند ) انتخاب کرده است که در دانشگاه منوفیه مصر مراحل پایانی تدوین را می گذراند .

در ضمن رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مصر اخیراً در حال تمهید مقدّمات سفر علمی برای نویسنده ی این پایان نامه به ایران بودند تا از نزدیک با شخصیّت ادبی این شاعر گرانمایه و آثار ادبی او آشنا شود و بر غنای علمی رساله اش بیفزاید امّا متأسّفانه با در گذشت دکتر قیصر امین پور ، این نویسنده باید در آثار گرانقدر ایشان تفحّص نماید .

یکی دیگر از پژوهندگان این موضوع دانشجویی به نام شایسته دستخط گشتی می باشد که بر روی عنوان« اصالت زیبایی شناسی در اشعار قیصر » در مهر ماه 1383 کار کرده است امّا تا کنون بر روی جنبه های مختلف این شاعر تحقیقی صورت نگرفته است .

نقد چیست ؟

نقد در نزد قدما با آن چه امروزه از آن استنباط می شود متفاوت است . در نزد قدما مراد از نقد معمولاً این بوده است که معایب اثری را بیان کنند و مثلاً در این که الفاظ آن چه وضعی دارند یا معنی آن بر گرفته از اثر دیگری است و به طور کلی از فراز و فرود لفط و معنی سخن می گفتند و این معنی از خود لغت نقد فهمیده می شود زیرا نقد جدا کردن سره از ناسره است . توضیح این که در ایّام باستان کلّاً دو نوع پول بود . پول نقره ( درم ) و پول طلا ( دینار ) گاهی در دنیا تقلّب می کردند و به آن مس می آمیختند و در این صورت عیار طلا پایین می آمد . در روزهای نخست تشخیص مس مخروج با طلا با چشم میسّر نبود . البتّه بعد از گذشت مدّتی ، مس اندک اندک سیاه می شد 1 چنان که حافظ فرموده است :

خوش بود گر محک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در اوغِش باشد

به سکّه ی تقلبی زر مغشوش و ناسره و امثال این می گفتند . چنانکه حافظ فرموده است :

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

لذا در معامله های کلان ، زر را به صرّاف عرضه می کردند تا درجه ی خلوص زر را مشخص کند . در بازار صرّاف با محکی که به سکّه می زد درستی یا نادرستی آن را مشخص می کرد و عیار آن را می سنجید . لذا در مقام تشبیه آثار ادبی را هم به طلا مانند کرده اند که ممکن است مغشوش باشد و نقّاد آن خالصی ها را با محک نقد ادبی مشخص می کند . بدین ترتیب چنان که اشاره شد کار منتقدان باستان بیشتر نشان دادن نقاط ضعف بوده است . جامی در سجه الابرار به منتقدان می گوید :

عیب جویی هنر خَود کردی عیب نادیده یکی صد کردی

گاه بر راست کشی خط گزاف گاه بر وزن زنی طعن رخاف

گاه بر قافیه کان معلول است گاه بر لفظ که نامقبول است

گاه نابرده سوی معنی پی خرده گیری ز تعصّب بروی

در غرب باستان هم چنین بوده است « فرهنگ وبستر »ذیلِ «criticism» می نویسد عمل نقّادی که معمولاً عیب جویی است . جالب این است که این واژه نیز در ارتباط criterion ( از اصل یونانی krinein به معنی سنجش است ) که به معنی محک است اما در دوران جدید نقد نقاط قوّت مطرح است . لذا منتقد ادبی می کوشد با تجزیه و تحلیل آن اثر ادبی ، اولّاً ساختار و معنی آن را برای خوانندگان روشن کنند و ثانیاً قوانینی را که باعث اعتلای آن اثر ادبی شده است توضیح دهد . لذا نقد ادبی از یک سو به کار گرفتن قوانین ادبی در توضیح اثر ادبی است و از سوی دیگر کشف آیین های تازه ی ممتازی است که در آن اثر مستقر است . (الیوت) نقد شناس معروف در مقاله ی سنّت و استعداد فردی می گوید : قوانین ادبی مجموعه ی بسته ای نیستند و تعبیر و تفسیر ما از آثار کهن ، مدام آن ها را دگرگون می کند . 2

نقد ادبی کاری خلّاق است و گاه منتقد ادبی به اندازه ی صاحب اثر باید دارای ذوق و خلّاقیت باشد در حالی که نویسنده و شاعر ضرورتاً اهل فضل و آشنا به همه ی فوت و فن های علوم ادبی نیست حال آن که منتقد ادبی باید دقیقاً به علوم ادبی آشنا باشد تا از آن ها به عنوان ابزاری در تجزیه و تحلیل عوامل علّو آن اثر ادبی بهره گیرد .بدین ترتیب می توان به اهمیّت نقد ادبی در گسترش ادبیات و متعلّقات آن پی برد زیرا با نقد ادبی اوّلاً همواره ادبیات و علوم ادبی متحوّل و زنده می ماند زیرا منتقد در بررسی آثار والا از آن بخش از ابزارهای ادبی استفاده می کند که کار آمد است و خود به خود برخی از ابزارهای علمی و فنّی فرسوده از دور خارج می شوند و ثانیاً با بررسی آثار والا معاییر و ابزارهای جدیدی را کشف می کند و به ادبیّات کشور خود ارزانی می دارد . خوانندگان به کمک منتقدان ادبی معاییری به دست می آورند که آثار والا را بشناسند و بدین ترتیب به آثار سطحی وقعی ننهند و این باعث می شود که جریان فرهنگی و هنری و ادبی در مسیر درست خود حرکت کنند و صاحبان رأی و اندیشه و ذوق و نبوغ ، مقام شایسته ی خود را باز یابند .

منتقد در تجزیه و تحلیل های خود علل برجستگی این آثار را برای مردم توضیح می دهد و در این صورت گویی غیر مستقیم به مردم می فهماند که چه آثاری فاقد ارزشند .

در کشورهایی که نقد ادبی رواج و اهمیّت بیشتری دارد ، وضع نویسنده و شاعر و نشر و مطبوعات و جریانات فرهنگی معمولاً بسامان است و معمولاً حق به حقدار می رسد و متعلّقات فرهنگی کمتر مجال سوء استفاده می یابند .

امروزه نقد ادبی چنان به سرعت در حال تغییر است که هر آینه بیم آن می رود که جای و نام خود را به نظام دیگری به نام « نظریه های ادبی » بدهد .

درباره ی نقد ادبی آن قدر سخن گفته اند که امروزه یکی از شاخه های مطالعات ادبی ، نقد شناسی و بحث در مورد خود نقد است . بنابراین می توان از نقد ادبی با توجه به تاریخچه اش انتظارات متعددی داشت : عیب اثری را گفتن ، اثری را وصف کردن ، تجزیه و تحلیل ادبی ، دیگر گونه خواندن اثری ، تأثیر خود را از اثری بیان کردن ، این انتظارات اوّلاً در هر دوره ای فرق می کند و ثانیاً بستگی به فلسفه یا سلیقه ی منتقد دارد .

مثلاً « میشل فوکو » در مقاله ی معروف « مؤلف چیست ؟ » نقد را چنین تعریف می کند :

« کار نقد ، آشکار ساختن مناسبات اثر با مؤلف نیست و نیز قصد ندارد تا از راه متون ، اندیشه یا تجربه ای را باز سازی کند بلکه می خواهد اثر را در ساختار ، معماری ، شکل ذوقی و بازی مناسبات درونی اش تحلیل کند.3

در این جا ، مسئله ای پیش می آید : اثر چیست ؟

نقد متغیّر ادبی انواعی دارد . کلام ادبی شبکه ای از روابط معنایی و لفظی بین کلمات و جملات است چه آگاهانه به وجود آمده باشد و چه ناآگاهانه . تفسیر ادبی در معنای قدیم توضیح این روابط لفظی و معنایی بین کلمات و جملات است امّا تفسیر ادبی جدید ( با عنایت به ساختار شکلی ) از هم گسیختن این روابط و ایجاد روابط دیگری است . لذا یک بار متن از حالت انجماد و تشکّل خارج و سیّال و ذوب می شود و بار دیگر دوباره شکل می گیرد و منجمد می شود این شکل دوم که فهم دیگری است ممکن است با فهم اوّل یعنی تشکّلی که نویسنده ایجاد کرده است متفاوت باشد .

نقد ادبی

تعریف نقد : نقد در لغت به معنی « جدا کردن دینار و درهم سره از ناسره و تمیز دادن خوب از بد و بِهین چیزی برگزیدن است .

در اصطلاح ادب ، تشخیص محاسن و معایب سخن و نشان دادن بد و خوب اثر ادبی است .

اهمیّت و فایده ی نقد ادبی

1- نقد ادبی امکان درک نکته های بدیع و لطیف آثار را فراهم می کند در نتیجه خواننده می تواند از مطالعه ی آثار ادبی بهره و لذّت ببرد .

2- ارزش واقعی آثار ادبی را آشکار می کند و مشخص می کند که رعایت چه قواعد و اصولی سبب شده تا اثری مورد قبول واقع شود و یا وجود چه عواملی سبب شده تا اثری مورد بی اعتنایی قرار گیرد .

3- نقد ادبی مانع از آن می شود که گزافه گویان و مدّعیان دروغین بتوانند آثار بی ارزش خود را به جویندگان و طالبان هنر عرضه کنند .

4- نقد ادبی ، وقتی مفید خواهد بود و ارزش و اهمیّت دارد که دور از شایبه ی اغراض باشد .

5- نقد ادبی ، گذشته از این که سازنده و دارای اهمّیت فراوان است گاهی خود نوعی آفرینش هنری نیز محسوب می شود 4.

حدود و امکان نقد ادبی

نقد ادبی ، بررسی همه جانبه و کامل یک اثر ادبی است . گذشته از این اکتفا کردن به شکل ظاهری اثر یعنی توجه به نقد لغوی کافی نیست و منتقد می باید به بحث در باب جوهر و معنی و مضمون یک اثر ادبی نیز بپردازد ( نقد معنی ) و هدف و غرض خاص شاعر یا نویسنده را بازگو کند .

اغلب مردم ذوق را ملاک سنجش آثار ادبی دانسته اند و به همین دلیل است که غالباً در میان مردم در تعیین بهترین شاعر یا نویسنده اختلاف هست .

- منتقد باید با دید و وجدان علمی و دور از هر نظر شخصی و با میزان های منطقی و علمی به کار نقد و نقّادی بپردازد .

کامل ترین نوع نقد آن است که بر کامل ترین شناخت و جامع ترین دیده ها مبتنی باشد .

انواع نقد :5

نقد ظاهری : نقدهایی که مربوط به شکل ظاهر و صورت های عینی یک اثر ادبی است مثل : نقد لغوی ، نقد فنی ، نقد زیبایی شناسی .

نقد لغوی : برّرسی و ارزیابی کاربرد زبان و اصول و قواعد آن در یک اثر ادبی و مربوط به همه ی آثار ادبی است چه نظم و چه نثر .

نقد فنی : برّرسی و چگونگی کاربرد فنون بلاغی در شعر و نثر و میزان ارزش و اعتبار آن هاست .

نقد زیبایی شناسی : برّرسی جوهر هنر به دور از محتوای خاص آن است . ریشه و اساس این شیوه را در اروپا می توان در نظریه های « کالبریج » انگلیسی و « ادگار آلن پو » آمریکایی باید جستجو کرد .

نقد معنایی : نقدهایی که با محتوا و درون مایه اثر ادبی ارتباط دارد . مانند نقد اخلاقی ، نقد تاریخی ، نقد اجتماعی ، نقد روان شناسی .

نقد اخلاقی : که در آن ارزش های اخلاقی را اصل و ملاک نقّادی شمرده اند شاید از قدیمی ترین شیوه های نقد ادبی است . افلاطون در شعر و درام به تأثیر اخلاقی و اجتماعی اثر توجه می کند . ارسطو نیز معتقد است که هدف شعر ، خاصه تراژدی باید تصفیه و تزکیه ی نفس باشد . در اروپا ، اهل کلیسا در قرون وسطی شعر را به واسطه ی آنکه در خدمت اخلاق نبوده است غذای شیطان و مایه فساد و ظلالت می دانند .

نقد اجتماعی : عبارت است از نشان دادن ارتباط ادبیات با جامعه و تأثیر جامعه در ادبیّات و همچنین تأثیر ادبیات بر جامعه « میپولیت تن » از منتقدان مشهور نقد اجتماعی است و ادبیات را محصول سه عامل می داند : 1- زمان 2- محیط اجتماعی 3- نژاد .6

آثار شاعران زیر را می توان با شیوه ی نقد اجتماعی نقد کرد . فردوسی ، مولوی ، سنایی ، عطار که هر کدام به طرح مشکلات اجتماعی و اخلاقی زمان خود پرداخته اند .

نقد اجتماعی در دوره ی بیداری یعنی از اوان مشروطیت چه در شعر و چه در نثر رواج می یابد از شاعران و نویسندگان معروف این دوره می توان به ادیب الممالک فراهانی ، علّامه دهخدا ، ملک الشعرای بهار ، زین العابدین مراغه ای و ... اشاره کرد امروزه غالباً شعر و داستان و نمایش نامه را از دیدگاه نقد اجتماعی مورد برّرسی قرار می دهند و آن را از معتبرترین انواع نقد به شمار می آورند .

نقد ادبی ایران و جهان

سقراط نخستین منتقد ادبی است که اندیشه هایی از او در عرصه ی نقد ادبی به صورت مکتوب به جا مانده است . البته همانند سایر اندیشه های فلسفی و حکیمانه ی سقراط اندیشه های او در زمینه ی نقد ادبی نیز به صورت مستقیم بلکه از طریق آثار افلاطون و تنگاتنگ در هم آمیخته و با افکار و اندیشه های او به ما رسیده است و برای ما به یادگار مانده است .

سه رساله ی دفاع سقراط ( آپولوژی ) ، عشق و زیبایی ( فاید روس ) و هنر راوی ( ایون ) مهم ترین آثار در زمینه ی نقد آرای ادبی و نقد آمیز سقراط هستند .

در رساله ی (آپولوژی) که شرح و دفاعیات سقراط در دادگاهی است که او را به مرگ محکوم کرد از قول سقراط چنین می خوانیم :

« پس از آن که از آزمودن مردان سیاسی فراغت یافتم به شاعران روی آوردم تا برخود روشن کنم که من از آنان نادان ترم . از اشعارشان قطعه هایی برگزیدم که با کوشش فراوان ساخته بودند و بهترین آثارشان به شمار می رفت خواستم تا معنی این شعرها را توضیح دهند تامن نیز چیزی بیاموزم . شرم دارم پاسخ آنان را بازگو کنم . همین قدر می گویم که همه ی حاضران بهتر از خود شاعر درباره ی آن شعرها سخن گفتند . بدین سان دریافتم که شاعران در شعر سرورن از دانایی مایه نمی گیرند بلکه آثارشان زاده ی استعداد طبیعی و جذبه ای است که گاه به گاه به آنان روی می آورد . درست مانند پیشگویان و سرودخوانان پرستشگاه ها ، که سخنان زیبا به زبان می آورند . بی آنکه معنی گفته های خود را بدانند . گذشته از این ، بدین نکته نیز پی بردم که شاعران چون شعر می سرایند ، گمان می برند که همه چیز را می دانند و حال آنکه هیچ چیز نمی دانند . 7

از این گفته ی منسوب به سقراط چنین بر می آید که اولین نیروی فهم ، نقد ، تفسیر شعر ، و قریحه ی آفرینش شعر و به نظم در آوردن کلام ، تفاوت اساسی قائل بوده و بر این عقیده بوده که منتقد شعر می تواند از سراینده ی آن ، شعر را بهتر درک و نقد و تفسیر کند . و به دلیل اهمیّت تاریخی این نظر ، باید آن را سرچشمه و منشأ نقد ادبی در تاریخ ادبیات جهان دانست .

در یک نگاه کلّی باید گفت که از دید سقراط ، شعر و ادبیات حاصل نوعی حالت جذبه ، وجد ، خلسه و از خویش بی خویشی است . در چنین لحظاتی است که سروش غیبی شعر و تخیّلات شاعرانه را به شاعر ، سخنور ، یا ادیب که در حالت ناهشیاری بیدار – خواب است . گویی دارد در بیدرای رؤیا می بیند ، الهام می کند و او در دریافت این حالات و آفات ، اختیاری از خود ندارد . از این دیدگاه سقراط شاعری را نوعی دیوانگی و جنون می پندارد .

( البتّه جنونی شریف که هدیه ی خدایان به انسان است ) 8

به نظر سقراط شعر و سخنوری و نقّادی را نباید با لفاظّی و زیاده گویی اشتباه گرفت و باید مهار و لگام کلام را در اختیار داشت و به اندازه و هنجار آن تازاند. همچنین باید کلام در شعر یا خطابه دارای نظم و نسقی باشند و طوری نباشند که جا به جا کردن اجزای شعر یا خطابه تأثیری در معنا و مفهوم آن نداشته باشد و فرقی نکند که کدام جزء را اوّل را بخوانیم کدام را بعد .

« هر خطابه و گفتار چون موجود زنده ای است که سر و تن و پا و به عبارت دیگر آغاز و میان و پایانی دارد و از این رو اجزای آن باید چنان به هم پیوسته باشند که با یکدیگر و با تمام خطابه سازگار باشند . 9

بنابراین اثر ادبی از دید سقراط باید متناسب و دارای ساختار موجود زنده باشد و اجزای آن با هم در هماهنگی و ترکیب ارگانیک باشد و کل واحد و منسجمی را تشکیل دهند .

- از دیدگاه سقراط یکی دیگر از ویژگی های لازم برای هر اثر ادبی ، اخلاقی بودن آن است . هنر باید پاک و نیک و شریف باشد و به پستی ها آلوده نشده باشد .

چون سقراط شعر و سخنوری را از منظر اخلاق می نگریسته و درباره ی ارزش آن ها بر مبنای ملاک ها و معیارهای اخلاقی حکم و داوری می کرده است . به همین دلیل ، هنری را که هدف نهایی آن فقط ایجاد لذّت و خوش آمدن باشد و در آن نشان از خیرخواهی و نیک خویی نباشد ، هنری بی فایده و نازیبا می شمرده است . سقراط شعر یا خطابه ای را که در آن ها سخنان کفرآمیز ، شرارت آمیز ، وقیحانه ، دور از شرم و گناه آلود به کار رفته باشد هنری مُضر ، زشت ، ننگین می شمرده و خالق آن را مستحقّ عقوبت و مجازات می دانسته است .

سقراط در رساله ی « فاید روس » بحث مفصّلی دارد درباره ی جاودانگی روح و مشاهده ی « حقیقت و زیبایی مطلق » در مسیر و سفر هزاران ساله خود ، پیش از ورود به کالبد انسانی و بر این باور است که از میان ارواحی که به دیدار حقیقت نائل می شوند ، گروهی کوچک که بیش از دیگران توفیق تماشا یافته اند در تن کسانی جای می گیرند که دوستداران دانش و جویندگان زیبایی خواهند شد و یا کمر به خدمت فرشتگان دانش و هنر خواهند بست و خدمتگزاران عشق خواهند گردید . 10

بنابراین از دید سقراط ، هنر و ادبیات ، اموری روحانی و مقدّس هستند و پردازندگان به آن ها نیز در حقیقت دیوانگانی هستند که دیوانگیشان باید دیوانگی خدایی ، تأیید شود .

اینان با دیدن زیبایی در این جهان ، زیبایی حقیقی را که در مسیر و سیاحت روحانی بیش از هبوط زمینی ، در آسمان ها و در ملازمت خدایان دیده اند به یاد می آورند . می خواهند به پرواز درآیند ولی در خود توان بال و پرواز نمی بینند . ناچار چون مرغی شکسته بال ، غرق در جنون و خواهش و حرمان به هنر روی می آورند و عشق به زیبایی را از طریق آن باز آفرینی و یادآوری می کنند .

- سقراط دو اصل اساسی را برای خلق سخن خوب چنین می داند :

« اصل نخست این است که سخنور جزئیّات کثیر و پراکنده را یک جا و با هم ببینند و بدین سان به صورتی واحد برسد تا هر گاه که درباره ی موضوعی سخن می گوید نخست موضوع سخن خویش را تعریف کند و برای شنونده روشن سازد که درباره ی چه چیز سخن خواهند گفت . اصل دوّم این که صورت واحد را به نحو درست به اجزای طبیعی آن تقسیم کند و هنگام تقسیم چون قصّابی نوآموخته قطعه ها را نشکند . 11

- سقراط خود را طرفدار روش جمع و تقسیم می داند « چه در سخن پردازی و نوشتن و چه در اندیشیدن ، و کلامی را خوش می دارد که بتواند در واحد ، جزئیات کثیر را ببیند و در جزئیات کثیر ، صورت واحد را و او چنین هنری را هنر « اهل دیالکتیک »[1] می نامد .

سقراط شعر را میوه ی غلبه بی خویشی ، ناهوشیاری ، پر از جذبه و وجد و سرشار از خلسه و خواب می داند و می گوید که برای القاء و الهام شعر و خنیا و ترانه باید شاعر ، سعادت برخورداری از چنین حالات و آفاتی را داشته باشند و گرنه بی بهره ازجذبه ی غیبی ، ساخته اش بی روح ، خشک ، صنعت گرانه ، عبارات پردازانه می شود و نه اثری خواهد داشت ، نه شور و حالی بر خواهد انگیخت ، نه ارزشی را دارا خواهد بود .

نگاه افلاطون به ادبیّات نگاهی کاملاٌ اخلاقی – اجتماعی است و نقد ادبی او نیز از همین دیدگاه یعنی برّرسی آثار اخلاقی – اجتماعی ادبیّات صورت گرفته است . او ادبیّات را در خدمت تهذیب اخلاقی و تعالی روحی فرد در اجتماع می خواهد و آن را تا آن جا قبول دارد که خدمتگزار و ابزار پیشرفت اخلاقی و معنوی انسان باشد نه بیشتر .

در جامعه ی آرمانی او که همان مدینه ی فاضله است ادبیات هیچ نقشی نمی تواند داشته باشد مگر نقش به کمال رساندن انسان ، شُستن آلودگی ها و پستی ها از ضمیر انسان ، زدودن زنگارها از روح و روان بشر ، آراستن او به اخلاقیّات شریف و والا . ادبیّاتی که بد آموزی دارد و روح و روان آدمی را مخصوصاً کودکان و جوانان را که تأثیرپذیرتر از بزرگسالان هستند ، آلوده می سازد ، ادبیّاتی که از خدایان چهره ای پست و شریر ارائه می دهد ، ادبیّاتی که انسان را تنبل و گمراه و پست بار می آورد ، ادبیّاتی که جز شر چیزی در پی ندارد ، ادبیّاتی که با ایجاد ترس از مرگ و دنیای پس از مرگ باعث می شود که جوانان ، بر اثر ترس از مرگ زندگی به هر صورت راحتی همراه با ننگ و خفّت شکست و تسلیم و تحقیر ، بر مرگ ترجیح می دهند و در جبهه های جنگ به جای جانفشانی ، ننگ فرار یا تسلیم را بپذیرند ، این گونه ادبیّات مذموم و ناپسند است و باید ممنوع باشد و از شرّ آن در جامعه جلوگیری شود .

جامعه ی آرمانی باید جلوی این گونه ادبیّات را بگیرد و به شدت مورد مراقبت و سانسور باشد و نباید به آثار ادبی با بار مضمونی و اخلاقی منفی ، علیرغم همه ی زیبایی ها و ارزش های هنری اجازه ی انتشار داده شود .

و در مجموع به ادبیّات تنها در چارچوب اخلاقیّات توجّه داشتند و از لحاظ عقلانی اهمیّت زیادی برای ادبیّات و شعر قائل نبودند و به همین دلیل به فکر هم نیفتادند که قوانین و اصولی برای ادبیات وضع و مشخص کنند و نقد ادبی آنها در کل نگاه کلّی نقدی اخلاقی و محافظه کارانه بود .

نقد ادبی در یونان باستان از دیدگاه ارسطو

ارسطو که با نگرش منطقی به پدیده ها ، همه چیز را قانونمند و نظم پذیر می دانست ، نخستین اندیشمندی بود که کوشید قوانین و اصول آفرینش ادبی را کشف و تدوین کند ، شناخت آفریده های ادبی را به قاعده و نظم در آورد و اُسلوب ها و موازینی برای سنجش و داوری آن ها ایجاد کند . به همین دلیل این آموزگار نخست را به حق باید بنیان گزار و پدر شیوه های منطقی نقد و نظریه پردازی ادبی دانست .

مهم ترین اثر به جا مانده از ارسطو در زمینه ی ادبیات و نقد ادبی رساله ی « فن شعر » است . البتّه ارسطو آثار دیگری نیز در زمینه ی نقد ادبی داشته که یا به طور کلی از بین رفته و یا تنها بخش ها بسیار ناچیز از آن بر جای مانده است مانند رساله هایی در باره ی شاعران و رساله هایی درباره ی ابداعات .

رساله ی« فنّ شعر » دارای بیست و شش بخش کوتاه است . چهار بخش نخست آن به تعریف شعر و شاعری می پردازد و درباره ی رابطه ی میان شعر و تقلید ، منشاء و انواع شعر و انواع تقلید بحث می کند .

بخش پنجم مقدمه ای است بر سه موضوع کمدی ، تراژدی ، حماسه .

در بخش ششم تا بخش بیست و دوّم به تعریف تراژدی و مشخّصات آن می پردازد .

سه بخش از آخرین بخش های رساله ی ؟ « فن شعر » درباره ی حماسه است و در این سه بخش پس از برّرسی ناقص و کوتاهی درباره ی شعر حماسی ، به بررسی شعر حماسی هومرمی پردازد .

در آخرین فصل رساله نیز به مقایسه ی بین تراژدی و حماسه پرداخته و با استدلالی منطقی ثابت می کند که تراژدی بر حماسه برتری دارد و از آن عالی تر است .

در یک فصل از رساله نیز به پاسخ گویی بعضی از اشکالات منتقدان اختصاص یافته و در آن ارسطو خطاهایی را که در فنّ شعر ممکن است روی دهد ، بررسی ، تجزیه و تحلیل کرده است .

یکی از انگیزه های اساسی ارسطو در نگارش رساله ی فنّ شعر ، پاسخ دادن به ایرادها و انتقادهایی بوده که افلاطون از دیدگاه اخلاق و دانش بر شعر و ادبیّات وارد کرده بود ، و ردّ شبهات مطرح شده از طرف او بود .

افلاطون شعر را از جهت اخلاقی ، زیان آور و ویرانگر می دانست و از دیدگاه معرفت شناسانه ی آن را دور از حقیقت و فاقد ارزش علمی می پنداشت . او ارزش زیبایی شناسانه ی ادبیّات را در نظر نمی گرفت یا ناچیز و بی مقدار می شمرد و به جای آن از دیدگاه ارزش اخلاقی به ادبیّات نگاه می کرد .

از دید افلاطون ، شعر بسی از حقیقت دور است و اگر هم نشانی از معرفت در آن است ، پیوندش با معرفت حقیقی ، بسی سست است و از معرفتی مبهم و مه آلود سرچشمه می گیرد .

ارسطو برای پاسخ دادن به این شبهات و انتظارات ، رساله ی فنّ شعر را به رشته ی تحریر درآورد . از دید ارسطو ، ادبیّات ، اعم از نثر و نظم شعر ، همچون سایر هنرهای دیگر بر مبنای دو شالوده ی اصلی بنیان گرفته است یکی از این شالوده ها طبیعت تقلیدگر ذهن و روح انسان است و دیگری نیاز طبیعی اش به توازن ، هماهنگی و ریتم است .

بنابراین ادبیّات در همه ی شکل های گوناگون خویش ، گونه ای فرآورده ی ذهنی است که از طبیعت مقلّد انسانی صاحب قریحه و خلّاق سرچشمه می گیرد و نیاز روحی او به هماهنگی و توازن را ارضا می کند .

ارسطو بر این عقیده است که انسان به طور غریزی تقلید گر است و از تقلید ماهرانه ی صورت ها و سیرت ها لذت می برد . شاهد این دعوی اموری است که در عالم واقع جریان دارد . « چه موجوداتی که چشم انسان از دیدن آن ها ناراحت می شود ، اگر آن ها را خوب تصویر نمایند از مشاهده ی تصویر آن ها لذّت حاصل می شود » . 12

همچنین ارسطو گرایش به هماهنگی و توازن را در انسان سائقه ای طبیعی و غریزی می داند و معتقد است که ترکیب این دو گرایش طبیعی سبب پیدایش شعر و ادبیّات شده است .

پس چون غریزه ی تقلید و محاکات در نهاد ما طبیعی بود . چنان که ذوق آهنگ و ایقاع مانند تقلید جنبه طبیعی دارند ، کسانی که هم از آغاز امر در این گونه امور بیشتر استعداد داشتند اندک اندک پیشتر رفتند و به بدیهه گویی پرداختند و هم از بدیهه گویی آنها بود که شعر پدید آمد13 .

ارسطو بر این نظر است که تقلید انواع گوناگون دارد . از دید او تقلید ممکن است به صورت روایت موضوع از زبان دیگری باشد یا آن که موضوع را از زبان خود گوینده و بی دخالت شخص راوی نقل کند و یا ممکن است تمام اشخاص داستان را در حال حرکت و عمل تصویر نماید .

و همین تفاوت های موجود در انواع تقلید است که منجر به پیدایش انواع شعر شده است . آنگاه شعر بر وفق طبع و نهاد شاعران گوناگون گشت :

آن ها که طبع بلند داشتند افعال بزرگ و اعمال بزرگان را تصویر کرده اند و آنان که طبعشان پست و فرومایه بود به توصیف اعمال دونان و فرومایگان پرداختند14 .

این دسته ی آخرین ، هجویات را سرودند و آن دسته ی نخست ، به نظم سرودهای دینی و ستایش ها دست زدند .

ارسطو عقیده دارد که تکامل هجو سُرایی منجر به پیدایش سبک و اوزان خاصی در ادبیّات شد که آن را اوزان « ایامبیک » [2]نامیدند و تکامل بعدی آن سبب پیدایش کمدی در ادبیّات شد و تکامل ستایش سرایی منجر به اوزان « هروپیک » شد که تکامل بعدی آن به پیدایش حماسه انجامید و سپس شاخه ای از حماسه سرایی به گونه ای خاص رشد کرد و به پیدایش تراژدی منجر شد .

چون تراژدی و کمدی پدید آمد ، شاعران هر یک بر وفق طبع و مذاق خویش یکی از این دو شیوه را پیش گرفتند بعضی ها به جای آن که شعر ایامبیک بسرایند ، سُراینده ی کمدی شوند و برخی به جای آنکه شعر هروبیک بگویند گوینده ی تراژدی گشتند15 .

ارسطو بر این اساس به این برداشت اساسی می رسد که شاعر بیشتر باید افسانه ساز باشد تا سازنده ی سخنان موزون و جوگیر ادبیّات ، افسانه سازی و قصّه پردازی است نه سخن سرایی و نظم پردازی .

در تألیف نیز شاعر باید در حد امکان وضع اشخاص و حرکات آن را پیش خود مجسّم کند چنان که بدبختی و نومیدی او بتواند حقیقتی جلوه کند .

و شاعر قادر و توانا کسی است که خود تا بیشترین حدّ اثر پذیر و دارای عواطف رقیق ، و زیر نفوذ عواطف و هیجانات واقعی باشد .

در جمع بندی نهایی باید رساله ی فنّ شعر ارسطو را نخستین رساله درباره ی ادبیّات و نقد ادبی دانست و ارسطو را معلم بزرگ فنّ نقد و نظریه پردازی ادبی به شمار آورد .

نقد ادبی در روم باستان

ادبیّات رومی از انتشار و گسترش تمدّن ، فرهنگ و ادبیّات یونانی در میان رومیان پدید آمد . رومیان پیش از آشنایی با یونانیان ، آشنایی چندانی با شعر و ادبیّات نداشتند و حتّی واژه ای ویژه برای نامگذاری شعر و ادبیّات در زبان آن ها موجود نبود . رومیان پیش از آنکه اهل ذوق و ادب و هنر باشند . مردان رزم و مبارزه و سیاست بودند و از فنون جنگ آوری و رقابت سیاسی بیشتر از فنون ادبی سر در می آوردند و به قول « ویرژیل » :

« رومیان برای هنر آفریده نشده بودند ، بلکه جهت سلطه و حکومت ساخته شده بودند ، از نظر آن ها هر گونه فعالیّت فکری و ذوقی ، تلف کردن وقت و هدر دادن عمر ، با ارزش بود .آن ها مردان کار و مکر و پیکار بودند و « کسانی را که شعر می گفتند ، خیال می بافتند ، یا به اندیشه های فلسفی و حکمت آمیز می پرداختند ، افرادی بیکاره ، لاابالی به حساب می آوردند »

آن ها حتّی خواندن و نوشتن را به معنای سرباز زدن از کار و تلاش و سازندگی و به عنوان نمودهایی از تن پروری و بیکارگی می دانستند و به همین دلیل ارزش چندانی برای هنر و ادبیات قائل نبودند . « مارکوس کاتو » را شاید بتوان نخستین نظریه پرداز و منتقد ادبی و رومی شمرد . او از دلبستگان به سنّت های اصیل رومی بود . هجوم ادبی ، فلسفی ، علمی ، هنری و فرهنگی یونان به روم ایجاد دگرگونی های عمیق و گسترده ای در آداب و سنّت و روحیّات و تلقیّات و نگرش رومی در اثر این هجوم ، باعث نگرانی خاطر کاتو بود .

او نخستین نثر نویس بزرگ زبان لاتین بود . رساله ی مشهوری درباره ی فنّ خطابه نوشت و شیوه ی ناهموار و پُر از دست انداز خطابت روحی را بر روانی کسب آموزگاران فنّ بلاغت یونانی، توضیح می داد .

او به پسرش در این باره چنین نوشت :

« یونانیان مردمی سرکش و تبهکارند . از من بپذیر که چون ادبیات خویش را بر روم ارزانی دارند ، همه چیز را تباه خواهند کرد . »

« کاتو » را باید اصیل ترین نماینده ی فرهنگ و ادبیات خالص و ناب رومی دانست ، اندیشه ها و نظریات ادبی او درباره ی معیارها و موازین درست شعر ، نظم ، نثر و خطابه ، مکتب و تبدیل به آموزشگاهی بزرگ شد . ( در آموزش و پرورش خطیبانی چون سیرون و شاعرانی چون هوراس و تاسیت ، پس از او پا به عرصه ی وجود گذاشتند .


[1] (dialectic) کلمه ی یونانی که روش خاصّی از بحث و مناظره است که برای اوّلین بار سقراط حکیم آن را به کار برد .

[2] (Iamb) – سیلاب نامؤکد به دنبالش یک سیلاب مؤکّد که از پنج ضرب تشکیل شده است .

فهرست مطالب

مقدّمه............................................................................................................................................................................. 1

اهمیّت تحقیق.......................................................................................................................................................... 2

اهداف تحقیق........................................................................................................................................................... 2

روش تحقیق.............................................................................................................................................................. 3

پیشینه ی تحقیق.................................................................................................................................................. 3

فصل اوّل : تعریف نقد

1-1 نقد چیست ؟.................................................................................................................................................. 4

2-1 نقد ادبی........................................................................................................................................................... 7

3-1 نقد ادبی ایران و جهان................................................................................................................................. 9

پی نوشت های فصل اوّل.................................................................................................................................. 19

فصل دوّم : معرّفی قیصر امین پور

1-2 زندگی نامه ی قیصر امین پور................................................................................................................... 20

2-2 دوره ی اوّل شاعری قیصر ( دهه ی اوّل )............................................................................................. 23

3-2 دوره ی دوّم شاعری قیصر ( دهه ی دوّم )............................................................................................ 45

4-2 دوران سوّم شاعری قیصر ( دهه ی سوّم )............................................................................................ 53

5-2 دوران کمال شاعر.......................................................................................................................................... 59

6-2 اوضاع سیاسی و اجتماعی در دهه ی اوّل............................................................................................. 66

7-2 تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی بر ادبیّات............................................................................................. 70

8-2 شعر مقاومت و ویژگی های آن ................................................................................................................ 74

9-2 قیصر و شعر مقاومت.................................................................................................................................... 81

10-2شعر آیینی و ویژگی های آن................................................................................................................... 87

11-2 قیصر و شعر آیینی.................................................................................................................................... 91

12-2 تحوّل در شعر قیصر................................................................................................................................... 98

13-2 تحوّل در قالب و فرم ( فضای بیرونی شعر )....................................................................................... 103

14-2 تحوّل در محتوا و مضمون ( فضای درونی شهر ).............................................................................. 112

پی نوشت های فصل دوّم................................................................................................................................. 123

فصل سوّم : ویژگی های سبکی شاعر

1-3 لغات و ترکیبات............................................................................................................................................. 124

2-3 کنایه ها و اصلاحات عامیانه در شعر....................................................................................................... 182

3-3 طنزهای با محتوا........................................................................................................................................... 199

4-3 گوناگونی موضوعات...................................................................................................................................... 210

5-3 مضمون بکر..................................................................................................................................................... 273

6-3 وزن ریتمیک در شعر................................................................................................................................... 279

7-3 استفاده از قالب های مُدرن........................................................................................................................ 283

8-3 استفاده از آیات و روایات............................................................................................................................. 290

9-3 نحوه ی نگرش............................................................................................................................................... 299

10-3 نوستالوژی در شعر قیصر.......................................................................................................................... 306

11-3 اگزیستانسیالیستی دینی در شعر قیصر............................................................................................... 315

12-3 عینیّت و ذهنیّت در شعر قیصر............................................................................................................. 322

پی نوشت های فصل سوّم............................................................................................................................... 328

فصل چهارم : صور خیال در شعر قیصر

1-4 استعاره و تشبیه در شعر قیصر.................................................................................................................. 329

2-4 تکرار در شعر قیصر....................................................................................................................................... 338

3-4 تکرار در مجموعه ی تنفّس صبح و در کوچه آفتاب.......................................................................... 338

4-4 تکرار در مجموعه ی آینه های ناگهان.................................................................................................... 342

5-4 تکرار در مجموعه ی گلهای........................................................................................................................ 353

6-4- تکرار در مجموعه ی دستور زبان عشق................................................................................................ 358

7-4 تکرار آوایی در شعر قیصر........................................................................................................................... 361

8-4 ایهام و لکنت آرایی ایهام در شعر قیصر.................................................................................................. 379

9-4 تضمین در شعر قیصر.................................................................................................................................. 389

10-4 عنصر رنگ آمیزی در شعر قیصر........................................................................................................... 397

پی نوشت های فصل چهارم........................................................................................................................... 418

فصل پنجم : مقایسه ی شعر قیصر با سهراب

1-5 سهراب سپهری.............................................................................................................................................. 419

2-5 اختلاف اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 426

3-5 اشتراک اساسی در محتوای شعر قیصر و سهراب................................................................................ 437

4-5 مقایسه ی کاربرد وزن در اشعار سهراب و قیصر................................................................................... 441

5- 5 مشترکات در حوزه ی زبان قیصر و سهراب......................................................................................... 449

6-5 اشتراک مضامین در اشعار قیصر و معاصرانش...................................................................................... 453

پی نوشت های فصل پنجم............................................................................................................................. 464

نتیجه گیری............................................................................................................................................................... 465

فهرست منابع ......................................................................................................................................................... 466

فهرست مقاله ها.................................................................................................................................................... 468

منابع ......................................................................................................................................................... 466

فهرست مقاله ها.................................................................................................................................................... 468


دانلود بررسی خداشناسی سعدی با تکیه بر صفات باری تعالی

آنچه در این مجموعه گرد آمده است نتیجه بررسی دو اثر بزرگ سعدی – گلستان و بوستان –به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی است هدف اصلی نگارنده بررسی خداشناسی سعدی با تکیه بر صفات باری تعالی بوده استبخش اول شامل چکیده و پیش گفتار و مقدمه می‌باشد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 14
فرمت فایل doc
حجم فایل 294 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 256
بررسی خداشناسی سعدی با تکیه بر صفات باری تعالی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

بررسی خداشناسی سعدی با تکیه بر صفات باری تعالی

چکیده:

آنچه در این مجموعه گرد آمده است نتیجه بررسی دو اثر بزرگ سعدی – گلستان و بوستان –به تصحیح دکتر غلامحسین یوسفی است. هدف اصلی نگارنده بررسی خداشناسی سعدی با تکیه بر صفات باری تعالی بوده است.بخش اول شامل چکیده و پیش گفتار و مقدمه می‌باشد.

در بخش دوم، زندگی شیخ اجل سعدی بیان گردیده و در معرفی اجمالی او، اعم از تاریخ تولد، محل رشد، سفرها و استادان ، آثار و در آخر تاریخ وفات از منابع معتبر استفاده شده است.

بخش سوم به تبیین ویژگی‌های سیاسی، اجتماعی، ادبی دوران سعدی پرداخته است.

در بخش چهارم خاستگاه فکری او مورد بررسی قرار گرفته است تا از این طریق ریشه‌های فکر و اندیشة او و آبشخور باورهایش معلوم گردد. از این رو به بررسی شباهت‌های سعدی با شهاب الدین ابوحفص سهروردی ،ابوالفرج بن جوزی، محمد و احمد غزالی همت گماشته شده است.

در بخش پنجم با طرح این فرضیه که سعدی عارف است یا سخنوری متشرع، با بیان مضامین عرفانی و بیانات شرعی او، به فرضیه مورد نظر پاسخ داده شده است و در این حین با نگرش و تأمل در دو کتاب مشهور و معروف او «گلستان و بوستان» به آنچه تصدیق تشرع و عرفان اوست اشاره و نتیجه گیری شده است.

بخش ششم اختصاص به اصلی پایان نامه یعنی صفات و اسمای باری تعالی در دو اثر مذکور داشته و هر یک را به ترتیب الفبایی و به صورت مستقل با استناد به نوشته­ها و سروده­های شیخ آورده شده است.

در بخش هفتم صفتهایی را که سعدی به ندرت از آنها استفاده کرده است به ترتیب الفبا یاد کرده است.

در بخش هشتم با بررسی اوصاف جمالی وجلالی به فرضیه های اصلی رساله پاسخ داده و نتیجه کلی پژوهش بازگو شده است.


پیش گفتار

این پژ وهش،دو اثر گران قدر گلستان و بوستان از خداوند گار سخن – شیخ اجل – سعدی شیرازی را مورد بررسی قرار داده و کوشیده است از خلال آن تصویر روشنی مشخصی از خدای سعدی ارائه دهد.

پیشینه تحقیق :

در باب ویژگی های فکری سعدی در حوزه معرفتی (Theology) تا کنون مقاله‌های پراکنده ای نگا شته شده است.

شادروان دکتر غلامحسین یوسفی در کتاب« دیداری با اهل قلم » و نیز مقدمه ای که بر دو کتاب گلستان و بوستان نگاشته اند وزنده یاد دکتر« عبدالحسین زرین کوب »در مجموعه «حدیث خوش سعدی » و دکتر«محمد علی اسلامی ندوشن » در کتاب « چهار سخنگوی وجدا ن ایرا نی/ اسلامی» و نیز شادروان «علی دشتی » در کتاب «قلمرو و سعدی» بیشترین نکات را در این مورد ابراز داشته اند : اما به نظر می رسد تا کنون پژوهش سازمان یافته ای که مبتنی بر صفات و اسمای الهی مندرج در بوستان و گلستان باشد صورت نگرفته است .

مساله تحقیق :

این رساله در پا سخ این پرسش ها تدوین شده است.

خدای سعدی با توجه با توجه به دو کتاب تعلیمی او گلستان و بوستان – چگونه خدایی ست ؟

بیشترین صفات یا صفتی که از دید سعدی بر ازنده و یا معرف اوست کدام / کدام هاست ؟

و آیا صفاتی که وی به عنوان صفات ممتاز با بیشترین بسامد در مورد پروردگار به کار می برد ،در مورد انسان ها نیز به کار رفته است ؟یعنی آیا سعدی آدمیان را نیز شایسته تخلق به همان صفات می‌داند یا خیر؟

روند پژوهش :

نگارنده این پژوهش ، با مطالعه و فیش برداری از دو اثر -گلستان و بوستان- از دیدگاه خداشناسی و بررسی چند اثر مهم در این زمینه،همت گماشته است.


مقدمه:

سعدی در تاریخ ادب فارسی شاعری بزرگ و نویسنده­ای توانا وادیبی فرزانه شناخته شده است. بیت های بلندی که وی به صورت غزل، قصیده ، رباعی و ترجیع بند سروده از یک سو و دو کتاب مشهور او – بوستان و گلستان- از سوی دیگر دلیل آشکاری بر فسحت میدان ادب و ابداع در تعبیر، در آثار اوست.

بازنگری شعر و اندیشه­های والای سعدی در هر عصر و زمان و گلگشت در بوستان و گلستان وی که، مشحون از عطر گل­های فرهنگ اسلامی است، آدمی را به کمال انسانی و معنوی رهنمون می‌سازد.

آثار سعدی بازگوی تلاش او برای بیان معرفت خداست. در مجموعه او، همه پدیده­ها هدفمند است،تا انسان را از معرفت غریزی به معرفت ربانی فرصت عروج بخشد.

برگ درختان سبز پیش خداوند هوش هر ورقی دفتری ست معرفت کردگار

«کلیات، ص 509»

«تسبیح کائنات، آمد و شد خورشید و ماه و پویائی و کارگری و رسالت باد و ابر و باران، شکوه کوهساران و دریاها، درختان، مرغان نغمه خوان، گیاهان و میوه­های الوان، مراحل تکوین جنین ، یادکرد صفات جلال و جمال الهی و ده ها موضوع دیگر، آرمان شعری سعدی را در شناخت خداوند تشکیل می­دهد.» ([1])

شیخ اجل، اشعار بلندی را در توحید سروده است که به صفات الهی چه جمالی و چه جلالی اشاره دارد و او را به داشتن علم و قدرت و لطف و کبریا ... توصیف می­کند و ذات پاکش را از هر شائبه ای منزه می شناسند.

وصف این معانی در آثار گوناگون او بویژه بوستان هویداست. او علاوه بر دعوت انسانها به شناخت حق،آنها از تفکر در ذات الهی نهی می­کند:

نه هر جای مرکب توان تاختن که جایی سپر باید انداختن

«بوستان، ص 35»

او طی طریق، تفکر در آثار و آیات و آلاء حق می­داند نه تفکر بی‌حاصل در ذات اقدس الهی زیرا که:

خاصان در این ره فرس رانده­اند به لااحصی از تگ فرومانده­اند

«بوستان، ص 35»

او معتقد است اگر انسان در این وادی بی‌کران، طالب فرس راندن است باید آیینه دل را صیقل دهد و آنگاه که عشق الهی در دل او تابید با بال محبت در آسمان عشق به پرواز در آید.

خواننده ارجمند در این رساله علاوه بر آشنایی با سعدی و دوران او از جهت های مختلف به طرز تفکر و چگونگی عقاید او آگاهی می­یابد.

با توجه به موضوع رساله- که خداشناسی سعدی با تکیه بر صفات الهی ست- نگارنده صفات ذکر شده در گلستان و بوستان را استخراج کرده و با استناد به جمله ها و ابیات سعدی به توضیح آنها پرداخته است.

در ابتدا آیات در بردارنده هر صفت در ذیل همان صفت ذکر شده و بعد در صورت لزوم برخی صفت­ها را از لحاظ لغوی معنی کرده است و سر انجام با آوردن نمونه های صفت مورد نظر از گلستان و بوستان،نظریه شیخ بیان شده است.

در انتها با بررسی اوصاف الهی، با توجه به بسامد بالای صفات جمالی، نگارنده بر آن بوده است که شیخ اجل بر رحمانیت حق بیش از قهاریت و جباریت او تکیه داشته و این معرفت ناشی از حالت روحانی وی بوده که ذات مطلق را نه به برهان بلکه به ذوق و وجدان درک کرده است.

از آنجا که هر اثری ناگزیر از عیب و نقص است، اینجانب نیز طبیعتاً کار خود را مبرّا از نقص و خطا نمی‌داند و امیدوار است ، کمبودها و نارسایی­هایی که از دید بنده پنهان بوده از راه تذکار استادان صاحب نظر جبران شود.

زندگی سعدی

زندگی سعدی:

«الشیخ الامام المحقق ملک الکلام افصح المتکلمین ابو محمد مشرف الدین ( شرف الدین ) مصلح بن عبدالله بن مشرف السعدی الشیرازی» ، از شاعران بزرگ زبان و ادب فارسی­ست. (1)

غیر از لقب اکتسابی او – «افصح المتکلمین» – که هنرش به او بخشیده ، در شناسنامة او ، تکلیف هیچ چیز دیگر روشن نیست.(2)

«ابوبکر بیستون» که چهل واندی سال بعد از شیخ ، کلیات و غزلیات او را جمع کرده و منظم ساخته است در مقدمه­ای که بر دیوان او نوشته، او را « مشرف المله و الدین مصلح الاسلام و المسلمین » می­خواند.

«حمدالله مستوفی» در «تاریخ گزیده» سعدی را «مشرف الدین مصلح شیرازی» معرفی می­کند.

در نسخة کهنه­ای از کلیات که در 716 کتابت یافته و متعلق به «لقمان الدوله» بود در سال 1326 مورد استفادة «فروغی» برای تصحیح چاپ دیوان قرار گرفت، بخش «طیبات» بدین عبارت خاتمه می­پذیرفت: « و قد نقل هذا من حظ الامام المحقق المغفور مشرف المله و الدین مصلح السعدی.....» و قطعه سنگی که هنگام کندن زمین پیرامون آرامگاه سعدی برای تعمیر اسفالت از خاک بیرون آمد و در موزة «فارس» حفظ شده است و گمان می­کنند مربوط به سر در مقبرة قدیمی پیش از تعمیر «کریم خانی» بوده باشد. بر این پاره سنگ به خط ثلث، آیاتی از «قرآن» و شعری از سعدی و عباراتی در توصیف او که به نام سعدی ختم می­شده است که فعلاً دو کلمة اول و آخر آن بر جا مانده است: « ابو عبد.... السعدی » که به قرینه « ابو عبدالله .... سعدی » باید باشد.

«جامی» در «نفحات الانس» نام او را «مشرف الدین مصلح بن عبدالله» و در «بهارستان» «شیخ مصلح الدین» می­نویسد. نظر «ابن فوطی بغدادی» در کتاب «مجمع الالقاب» قدیمترین روایت راجع به معرفی اوست که بدین نام می­خواند: « مصلح الدین ابو محمد عبدالله بن مشرف بن المعروف با السعدی الشیرازی »

روایت­ها بسیار است و «محیط طباطبایی» معتقد است می­توان با مقایسة آنها از روی حدس به وجود رابطه­ای میان لقب « مصلح الدین » و کنیه « ابو محمد » و اسم « عبدالله » و همچنین لقب « مشرف الدین » با کنیه ابو عبدالله پی برد. (3)

برخی نیز نام کامل سعدی را «مشرف الدین بن مصلح الدین عبدالله» نام برده نه «مصلح الدین». (4) «هانری ماسه» نیز در انتخاب نام او مردد مانده و اینگونه می­نویسد: « نام او را مصلح الدین یا بنا به قولی شرف الدین عبدالله یا مشرف الدین عبدالله گذاشتند » . (5)

«یان ریپکا» در کتاب «تاریخ ادبیات ایران» او را «شیخ ابو عبدالله مشرف الدین مصلح، سعدی شیرازی می­نامد» . (6)

نتیجة پژوهش­های دهه­های اخیر در نهایت این شده که به روایت ابن فوطی ( م 723 هـ ) که معاصر سعدی بوده و با سعدی نامه­نگاری داشته است، رضایت دهنده و نام او را مصلح الدین، کنیه­اش را ابومحمد، لقبش را مشرف الدین یا شرف الدین و تخلصش را سعدی بدانند. (7)

«تاریخ تولد او از مواردی­ست که مورد تردید واقع شده و نظریه پردازان با دلایل خاص خود آن را تعیین کرده و بر آن پا فشاری ورزیده­اند.

برای نوشتن زندگی نامة شخصی، می­توان به آثار بر جا مانده از آن شخص و یا شاهدان عینی تکیه کرد و از آنجا که در مورد سعدی افسانه­ها بسیار است، شواهد عینی وجود ندارد و آنچه که در تعیین تاریخ تولد یاری گراست، نگاه به آثار وبررسی آنهاست.

در آثار سعدی شواهدی که می­تواند گویای زمان تولد او ­باشد وجود دارد که هر ادیبی بنابر نظریة شخصی خود تاریخی بر تولد او ساخته­اند. به عنوان نمونه گروهی بنابر، بیان حال سعدی در «دیباچة گلستان» ، تاریخ تولد او را چنین گویند : چون شیخ شب هنگام تأمل ایام گذشته می­کرده و به عمر تلف شده تأسف می­خورده و این بیتها را مناسب حال خود می­گفته:

هر دم از عمر می­رود نفسی

چون نگه می­کنم نماند بسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی

مگر این پنج روز دریابی (8)

و در پایان دیباچه، زمان اتمام گلستان را به این تاریخ بیان می­کند :

در این مدت که ما را وقت خوش بود

ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود (9)

پس سعدی در زمان اتمام گلستان 50 سال داشته است و بنابراین تولد او 606 هجری قمری می­باشد «محیط طباطبایی» این نظریه را رد کرده و تولد او را حدود 585 قمری می­داند» . (10)

برخی نیز تاریخ تولد او را 580 ذکر کرده­اند. (11) دکتر «ذبیح الله صفا» تاریخ تولد او را سال 606 هجری می­داند . (12) و «الطاف حسین حالی» ادیب و شاعر در اواخر قرن 13 هجری، سعدی را شاگرد نظامیه­ای «ابوالفرج بن جوزی» بزرگ، در گذشتة سال 597 هجری و صاحب کتاب مشهور «تاریخ المنتظم فی التاریخ الامم و الملوک»پنداشته و طاماتی بدین استدلال یافته که چون سعدی به هنگام در گذشت استادش بیش از 9 سال نداشته، تولد او پیش از 589 هجری بوده است. (13)

بحث در مورد تاریخ تولد سعدی هنوزهم ادامه دارد اما سال 606 قطعی ترین نظری است که پذیرفته­اند و متعقدند سعدی در آن سال در شیراز متولد شده است. (14)

و نیز آنچه دربارة زندگی سعدی بیان شده با تکیه بر آثار او بویژه بوستان و گلستان است. بنابر روایت «تذکرة دولتشاه»پدر شاعر «عبدالله» و در خدمت «سعدبن زنگی» بوده و لقب «سعدی» را او برای خود برگزیده بود. اما بیشتر احتمال دارد خود شاعر به عنوان حق شناسی تخلص« سعدی » را انتخاب کرده باشد. (15) در مورد تخلص سعدی نیز اظهار نظر بسیار است. برخی بر این نظر­ند که تخلص او مأخوذ او نام « سعد » پسر اتابک ابوبکر است و برخی هم تخلص او را مأخوذ از اسم سعد زنگی پدر اتابک ابوبکر می­دانند و محیط طباطبایی نیز معتقد است که تخلص سعدی باید از نسبت خانوادگی او گرفته شده باشد که منسوب به سعدبن عباده خزرجی صحابی­ست. (16)

او در شیراز و بنابر گفتة خود در خانواده­ای فرهنگی به دنیا آمده است:

همة قبیلة من عالمان دین بودند

مرا معلم عشق تو شاعری آموخت (17)

او از کودکی تحت تربیت پدر قرار گرفت و از هدایت و نصیحت او بر خوردار گشت. (18)

سعدی در هر داستان موقعیتی را می­آفریند تا در آن فضا نکتة اخلاقی را بیان کند اما اگر برخی حکایت را مانند حکایت زیر بتوان واقعی پنداشت، چگونگی سالهای خردسالی­اش و اینکه پدرش از کارکنان سادة دیوان بوده و در رفاه بودند را می­توان فهمید: (19)

ز عهد پدر یاد دارم همی

که باران رحمت بر او هر دمی

که در طفلیم لوح و دفتر خرید

ز بهرم یکی خاتم زر خرید

بدر کرد ناگه یکی مشتری

به خرمایی از دستم انگشتری (20)

از مرگ پدر در کودکی ­اش، سخن می­گوید :

مرا باشد از درد طفلان خبر

که در طفلی از سر برفتم پدر
(21)

بعد از مرگ پدر، ظاهراً در حجر تربیت نیای مادری قرار گرفت. (22) پس از محروم شدن از تربیت پدر شیراز تنها ماند. اما «اتابک سعد» مردی نبود که فرزند خدمتگزار پیشین خود را در سختی رها کند. در سایة توجه اتابک: سعدی که بی گمان بر اثر هوش و ذکاوت پیش رس خود انگشت نما بود به بغداد رهسپار گشت .(23)

او که مقدمات دانش­های ادبی و شرعی را در شیراز آموخته بود برای اتمام تحصیلات به بغداد رفت زیرا در پی لشکرکشی­های خوارزم­شاه و ایلغارهای مغول به بغداد رانده شد و در مدرسه نظامیة آن شهر، دانش آموزی را دنبال کرد. (24)

تحصیلات مقدماتی سعدی در مدرسة عالی نظامیة بغداد- که توسط خواجه نظام الملک طوسی در نیمة قرن پنجم هجری در عصر سلجوقی برای پرورش فقیهان شافعی مذهب تأسیس شده بود- صورت گرفت. سعدی در اواخر دهة دوم در سدة هفتم برای تحصیل در آن جا، رحل اقامت ناپایدار افکند و این دوره تا سال 623 هـ.ق دوام داشت.

این مدرسه برای هر طالب علمی کعبة آمالی بود که رسیدن به آرزوهای دین و دنیای خود را در آن می­یافت . زیرا این مدرسه، بزرگترین دانشگاه علوم دینی دنیای اسلام بود و نخستین استاد آن، «ابواسحاق شیرازی» (م 476 هـ) پیشوای شافعیان بود که شهرتی جاودانه یافت و او 15 سال قبل از سعدی از فارس وارد عراق شده بود.

ورود به مدرسة نظامیة بغداد در بین سایر مدارس نظام الملکی راحت­تر بود زیرا مدارس «مرو» و«بلخ» و «نیشابور» و «هرات» در آتش هجوم تاتار می­سوخت و دیگر شهرهای نظامیه­ای، مانند «اصفهان» شاهد درگیری تعصبات «خجندیان شافعی» و «ساعدیان حنفی» بودند.

دیدار سعدی از «عراق» و اقامت او در «بغداد» با نیمه خلافت دیر پای «ناصر» (575-623هـ ) و خلافت یک سالة پسر و جانشینانش «الظاهر» ( 622-623هـ ) و خلافت «مستنصر» ( 623-640 هـ ) و «مستعصم» آخرین خلیفة «عباسی» ( 640-623 هـ ) تقارن داشته است.

بغداد در آن زمان بیش از سی مدرسه داشت و در بین این همه مدارس، تنها مدرسة نظامیه بود که هر استاد و طالب علم حضور در آنجا را افتخاری می­شمرد. مدرسة «مستنصریه» با حمایت مادی و معنوی «مستنصر بالله عباسی» خلیفة وقت برای مذهب اربعه سنیان، با شکوه عظیمی ساخته شده بود ولی نتوانست با نظامیه رقابت کند. مخصوصاً در ایام «مستعصم» ( 640-656 هـ ) کار تجسس در عقاید و تجاوز به آزادی شغلی و فکری دانشمندان به جایی رسیده بود که وزیر، استادان «حنفی» ، «مالکی» شافعی ، «حنبلی» مستنصریه را متعهد ساخته بود که در مجالس درس سخنی از خویش نگویند وتنها به گفته­ها و نوشته­های پیشینیان و تکرار مکررات در مسایل مذهبی بسنده کرده و این چنین باب اجتهاد و نقد و نظر را در این دانشگاه بزرگ مرکز خلافت عباسی مسدود کردند. سعدی در چنین فضای فکری و زمان و مکان سیاسی، اجتماعی، بغداد را دیده و فقط در مدرسه نظامیه تحصیل کرده است. (25)


[1] - جلیل تجلیل، ذکر جمیل سعدی. انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1366، صص 251-252.


دانلود موسیقی شعر در غزلیات سنایی

موضوع این پایان نامه با عنوان « موسیقی شعر در غزلیّات سنایی » ، و هدف از این پژوهش ؛ آشنایی با موسیقی شعر در غزلیّات سنایی است و روش کار ، نظری و بر اساس پژوهش کتابخانه ای می باشد ابزار آن کتاب ها و منابع مرتبط با موضوع است
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 20
فرمت فایل doc
حجم فایل 875 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 318
موسیقی شعر در غزلیات سنایی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

موسیقی شعر در غزلیّات سنایی

چکیده

موضوع این پایان نامه با عنوان « موسیقی شعر در غزلیّات سنایی » ، و هدف از این پژوهش ؛ آشنایی با موسیقی شعر در غزلیّات سنایی است . و روش کار ، نظری و بر اساس پژوهش کتابخانه ای می باشد . ابزار آن کتاب ها و منابع مرتبط با موضوع است . مطلع هر بیت به جهت تعیین انواع موسیقی در آن ، انتخاب شده است . سپس به تقطیع ، استخراج اوزان و نام بحرها ، پس از آن به یافتن قافیه ،‌ حدود واصناف و احیاناً عیوب آن و بررسی موسیقی درونی و معنوی در غزلیّات سنایی ، پرداخته شده است . و در پایان تحلیلی از یافته ها به عمل آمده و جمع بندی ، بیان شده است . با توجّه به بررسی های به عمل آمده ، شاعر در غزلیّاتش از 9 بحر و 50 وزن استفاده کرده است . بالاترین بسامد بحر ها را رمل و کم ترین آن ها را متقارب دارد . او از 15 زحاف استفاده نموده است ؛ که بیش ترین آن ها حذف و کم ترین آن ها جدع ، نحر و حذذ است . بیش تر اوزان غزلیّاتش مزاحف می باشند . بسامد اوزان دوری ، 30 غزل می باشد. از نظر نوع ردیف های به کار رفته در غزلیّات تنوّع زیادی به چشم می خورد ولی فعل در درجه ی اوّل قرار دارد . شماره ی غزل های مردّف او بیش از غزل های بدون ردیف است . تعداد قافیه های مقیّد نیز بیش تر از قافیه های مطلق می باشد . حدود قافیه ها بر اساس کاربرد به ترتیب عبارت از : مترادف، متواتر ، متدارک و متراکب است ؛ متکاوس وجود ندارد . از نظر موسیقی معنوی بر اساس ابیات بررسی شده به ترتیبِ بسامد تشبیه ، تضاد ، استعاره ، تناسب ، کنایه و مجاز به کار گرفته شده است که تشبیه بیش ترین و مجاز کم ترین بسامد را داراست . موسیقی درونی نیز به ترتیبِ کاربرد ، واج آرایی ، جناس و تکرار می باشد .

فهرست مطالب

فصل اوّ ل : کلّیّات تحقیق. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .1

مقدّمه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 2

برخی مشکلات تقطیع. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 4

علائم اختصاری. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 5

نکات طرح پیشنهادی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. ..6

فصل دوم : معرّفی سنایی و آثار او. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

نام و نسب حکیم. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

زمان و محلّ ولادت. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

آغاز شاعری حکیم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 10

دوره های زندگی سنایی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 11

افسانه ای درباره ی علّت تحوّل سنایی . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 11

مسافرت های سنایی. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12

مذهب سنایی . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12

ارادت حکیم به شیخ یوسف همدانی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 12

وفات سنایی . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 13

آثار سنایی . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 13

مضامین در اشعار سنایی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 15

خلّاقیّت در اشعار سنایی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 16

مقام سنایی. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 17

زبان سنایی . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 17

غزل با جلوه های عرفانی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 18

سنایی در غزل زهدیّه و قلندریّه . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 18

پژوهش های انجام شده در مورد سنایی و آثارش. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 19

فصل سوم : معرّفی غزل . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 22

غزل در لغت . . . . .. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 22

غزل در اصطلاح . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 22

غزل نام قالب یا مفهوم آن . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . 23

حوزه ی غزل . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . 23

مضامین غزل . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 23

زبان غزل . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 24

منشأ غزل. . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 24

غزل در تاریخ ادبیّات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 25

اقسام اصلی غزلیّات فارسی . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. .. . .. . . . . . . 25

دوره های مختلف غزل . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 25

سیر غزل . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 26

فصل چهارم : موسیقی شعر. ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 31

شعر ، رستاخیز کلمات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 31

موسیقی . . .. . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 32

پیوند شعر و موسیقی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 33

انواع موسیقی شعر . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 33

عروض . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 33

بیت . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 34

مصراع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 34

واج .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 34

هجا .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 35

ارکان.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 35

سالم و مزاحف . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 36

مثمّن و مسدّس و مربّع. . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 36

عروض و ضرب ( عجز ) ، صدر و ابتدا. . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. ... . . . . 37

تقطیع . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 37

مراحل تعیین وزن یک شعر فارسی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . 38

بحر . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 39

شش دایره ی مشهور بحر های عروضی . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 40

ذوبحرین. . . .. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 41

وزن . . .. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 41

تأثیرات وزن . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 43

عوامل مؤثّر بر چگونگی حالت وزن . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . 44

عوامل تغییر دهنده کیفیت موسیقی در اوزان . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 45

اوزان و مفاهیم .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 46

اوزان نا مطبوع. . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 48

اوزن شفّاف و اوزان کدر . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 49

اوزان خیزابی و اوزان جویباری . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 49

اوزان دوری . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 49

قافیه. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . .. . . . . . 50

نقش های قافیه . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 51

حروف قافیه .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 51

حرکات قافیه.. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 52

عیوب قافیه .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . .. . . . . . 52

اصناف و انواع قافیه .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 53

حدود قافیه. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 53

انواع قافیه ها از نظر جایگاه . . . . . . .. . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 54

انواع قافیه های هنری . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 54

قافیه های مردّف . . . . . . . . . . . . . ... . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . . . . . . . . 55

ردیف . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 55

علّت توجّه ایرانیان به ردیف . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . .. . . . . 56

عوامل مهم در پیدایش ردیف در شعر فارسی . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . .. . . . . 56

سود های ردیف . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 57

زیان های ردیف . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 57

ردیف بدون قافیه . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 57

حاجب . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 58

فصل پنجم : موسیقی شعر در غزلیّات سنایی . .. . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . . . . . 60

1- رمل. . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . . . . 60

1-1- رمل مثمّن محذوف . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . 60

1- 2- رمل مثمّن مقصور . . . . . . . . . ... . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .. . 90

1-3- رمل مثمّن مقصور عروض محذوف ضرب . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. .. . . . 111

1-4- رمل مثمّن مخبون محذوف .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . 111

1- 5 - رمل مثمّن مخبون محذوف سالم صدر و ابتدا . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 112

1- 6 - رمل مثمّن مخبون مقصور . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 115

1- 7 - رمل مثمّن مخبون مقصورعروض اصلم مسبّغ ضرب .. . . . . .. .. . .. . . . .. . 116

1- 8 - رمل مثمّن مخبون اصلم . . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . .. . . . .. . 117

1-9 - رمل مسدّس محذوف . .. . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . .. . 118

1- 10 - رمل مسدّس مقصور .. .. . .. .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 127

1- 11 - رمل مسدّس مخبون محذوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . 133

1- 12 - رمل مسدّس مخبون اصلم مسبّغ عروض مقصور ضرب. . . . . . . . . . .. . 134

2- هزج .. .. . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . . . .. .135

2-1 -هزج مثمّن سالم.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . .. .. . .. . . . .. .135

2- 2- هزج مثمّن مسبّغ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . .. . . .. . . . .. . . .146

2- 3- هزج مثمّن اخرب. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . . .147

2- 4- هزج مثمّن مکفوف مقصور. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . .. . .. . . 152

2- 5 - هزج مثمّن اخرب محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . .. . .. .. . . . 153

2- 6- هزج مثمّن اخرب مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . .. 154

2- 7- هزج مثمّن اخرب مکفوف محذوف . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .. 154

2- 8 - هزج مثمّن اخرب مکفوف مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . .. 166

2- 9 - هزج مسدّس محذوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. ... . . .. 173

2- 10- هزج مسدّس مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . .. . . .. 178

2- 11- هزج مسدّس اخرب مقبوض صحیح عروض و ضرب . . . . . . .. . . . .. . . .. 180

2- 12 - هزج مسدّس اخرب مقبوض محذوف . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. .. . . .. 182

2- 13 - هزج مسدّس اخرب مقبوض مقصور . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . 193

3- خفیف ... . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . . . ..05 2

3- 1- خفیف مسدّس مخبون. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . .. . ..05 2

3- 2- خفیف مسدّس مخبون محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . .05 2

3-3- خفیف مسدّس مخبون مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . .09 2

3- 4 - خفیف مسدّس مخبون اصلم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . .11 2

3- 5- خفیف مسدّس مخبون اصلم مسبّغ. . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. .. . . . 216

4- مضارع... . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . . .. 223

4- 1- مضارع مثمّن اخرب .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . .. .. .. 223

4-2- مضارع مثمّن اخرب مکفوف محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . .. . .. ..227

4- 3- مضارع مثمّن اخرب مکفوف مقصور . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . .. . .. ..230

5- منسرح... . .. .. . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. . . . .. 235

5- 1- منسرح مثمّن مطوی مکشوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . .. .. . .. . . . .. 235

5- 2- منسرح مثمّن مطوی مجدوع .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . .. 238

5- 3- منسرح مثمّن مطوی موقوف .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. .. 238

5- 4- منسرح مثمّن مطوی منحور .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. .. 241

6- رجز. . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. .. . 242

6- 1- رجز مثمّن سالم . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. ... 242

6- 2- رجز مثمّن مذال . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . ... .. 244

6- 3- رجز مثمّن سالم عروض مذال ضرب . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . ... .. 248

6- 4- رجز مثمّن مطوی احذّ مقصور . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . .. . . . . . .. . . . .. .. .. 248

7- مجتث . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . 250

7-1 - مجتث مثمّن مخبون .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. .. 250

7-2 - مجتث مثمّن مخبون اصلم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. ... 250

7-3- مجتث مثمّن مخبون محذوف. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. 251

7- 4- مجتث مثمّن مخبون مقصور. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . 252

7- 5- مجتث مثمّن مخبون اصلم مسبّغ . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. ... 253

8- سریع . . . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . 255

8- 1 - سریع مسدّس مطوی مکشوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. ... 255

8- 2- سریع مسدّس مطوی موقوف . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ... . . . . . . . .. . . . .. .. ... 256

9- متقارب . . . .. . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . 259

9-1 متقارب مثمّن سالم . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . 259

9- 2 - متقارب مثمّن محذوف . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .... 260

فصل ششم : نتیجه گیری . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 262

جدول بحر ها و اوزان کاربردی در غزلیّات . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 264

نمودارستونی بحرها . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 269

نمودار دایره ای درصد بحرها. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 270

نمودار ستونی انواع ردیف ها . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . 271

نمودار دایره ای درصد غزل های مردّف و بدون ردیف . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 273

نمودار ستونی حدود قافیه ها . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 274

نمودار دایره ای درصد حدود قافیه ها . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 275

نمودار ستونی زحافات . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 276

نمودار دایره ای درصد زحافات . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 277

نمودار دایره ای درصد قافیه های مقیّد و مطلق . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . ... ... 278

نمودار دایره ای درصد اوزان سالم و ناسالم . .... . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . ... ... 279

نمودار ستونی موسیقی درونی. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . .. 280

نمودار ستونی موسیقی معنوی. . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . .. 281

منابع و مآخذ . . .. . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 282

چکیده ی انگلیسی . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . . . . . . . .. . . . .. .. . .. . . . .. 287


دانلود مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی

کتاب گلستان سعدی و بهارستان جامی ، باغی است رنگارنگ و تن پوش آن زیبایی های لفظی و معنوی است ، که بر قامت این دو کتاب ، برازنده دوخته شده است در این رساله سعی بر این است که این دو کتاب به صورت موشکافانه ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 20
فرمت فایل doc
حجم فایل 196 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 137
مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

مقایسه گلستان سعدی و بهارستان جامی

چکیده رساله

کتاب گلستان سعدی و بهارستان جامی ، باغی است رنگارنگ و تن پوش آن زیبایی های لفظی و معنوی است ، که بر قامت این دو کتاب ، برازنده دوخته شده است . در این رساله سعی بر این است که این دو کتاب به صورت موشکافانه ، مورد نقد و بررسی قرار گیرد . که محتوای رساله، به پنج بخش اصلی تقسیم شده است که به ترتیب عبارتند از :

1- بررسی انواع نثر پارسی ، ( قرن چهارم تا قرن نهم هـ . ق ) در بستر تاریخ ادبیات .

2- مقامه چیست ؟ و چگونگی شکل گیری آن در ادب پارسی و ویژگی های مقامه نویسی و به راستی آیا گلستان ، نوعی مقامه می باشد ؟ مقایسه مقامات حمیدی و گلستان سعدی .

3- ویژگی های سبکی گلستان سعدی و بهارستان جامی و وجوه اشتراک و افتراق سبکی این دو اثر گرانبهای ادب پارسی .

4- بررسی حکایات گلستان و بهارستان ، از لحاظ وجوه اشتراک و افتراق و بررسی ویژگی های سبکی و بلاغی حکایات .

5- بررسی آیات و احادیث ، از جهت تاکید مطلب یا بار معنایی و بررسی اشعار عربی از جهت تاکید مطلب یا اشاره شعر ، به آیه و حدیث .

6- نتیجه گیری کلی از پایان نامه

پیشگفتار

خدای ، جهان آفرین را سپاس که به من این لطف عظیم را عنایت کرد ، که در گلزاری از معرفت و حکمت قدم بگذارم . و هر لحظه که در این بوستان عشق و محبت ، بیشتر تعمق می کردم ؛ درون خویش ، احساس زایدالوصفی داشتم که در سرزمینی زاده شده ام که محبت و عشق به همنوع ، در رگ های اجدادم ، حیات داشته است . و نشان می دهد که مردم کشورم ، روحشان و کالبد خاکیشان ، با عشق سرشته شده است . و شاعران و نویسندگان این مرز و بوم ، با نقاشی ماهرانه ی ، با قلم زرین خویش ، بر صفحه دل انسان ها می نگاشتند و نام آنها تا ابد جاودانه می ماند . و خوشبختانه این دو آموزگار بزرگ تعلیم و تربیت ، ادبیات تعلیمی کشورم ، ( سعدی و جامی ) با قلم روان خویش ، درس دوست داشتن به همنوع ، روی در روی شدن با مشکلات و نهراسیدن از آن ، توکل به خدا ، مبارزه با پلیدی و زشتی ، روی آوردن به باغ معرفت و دانایی را با فکر و اندیشه جاودانه خویش ، به ما ملت تمدن ساز ، تقدیم کرده اند . به راستی اگر سعدی نبود ؟ چه بر سر نثر زیبای پارسی می افتاد. هم اکنون زمانی فرا می رسید که باید در فرهنگ لغات ، واژگان پارسی را جستجو می کردیم. و از زبان شیرین پارسی جز نامی باقی نمی ماند .

جامی نیز به گردن ادب پارسی ، حق بزرگی دارد اگرچه در بهارستان ، نتوانسته است مانند : سعدی ، به پختگی و کمال دست پیدا کند . ولی به حق در دوره فضل فروشی نویسندگان پارسی ، که تکّلف و تصنّع را وارد ادبیات کردند . به حق عبدالرحمان جامی ، نیز با سادگی و روانی متن ، به ادبیات پارسی کمک شایان توجهی کرده است . که در این رساله ، در پنج بخش به مقایسه گلستان و بهارستان پرداخته شده است .

در پایان لازم است از استادان گرامی : جناب آقایان : دکتر رضا اشرف زاده و دکتر محمد فاضلی کمال سپاس و تشکر را داشته باشم که در این وادی علم و دانش با راهنمایی های و تشویقهای دلسوزانه خویش ، مرا به ادامه کارم دلگرم داشتند . و نکات زیادی از علم و معرفت را از محضر این دو بزرگوار فرا گرفتم . که همیشه فرا راه زندگیم می باشد . و از محضر استادان : دکتر محمد علوی مقدم ، دکتر محمود مهدوی ، و دکتر تقی وحیدیان کامیار نیز کمال تشکر را دارم و بی شک تاثیر این شاگردی و ادب آموزی و شهد شیرین آن برای همیشه در زندگیم باقی خواهد ماند و به آن افتخار می کنم .

فهرست مطالب

- چکیده رساله ................................................................................................................... 9

2- پیشگفتار ........................................................................................................................ 10

بخش اول : انواع نثر در بستر تاریخ ادبیات ( قرن چهارم تا قرن نهم هـ .ق ) ..... 13-26

1- مقدمه....................................................................................................................... 13-14

2- فصل اول 1- چگونگی شکل گیری نثر مرسل اول ..................................... 15

2- چگونگی شکل گیری نثر مرسل دوم ..................................... 15

3- ویژگیهای نثر مرسل اول و دوم ............................................... 16

3- فصل دوم 1- چگونگی شکل گیری نثر فنی در بستر تاریخ ادبیات ............... 17

1- موزون مرسل

2- موزون فنی

2- تقسیم بندی نثر موزون به دو دسته

3- ویژگی های نثر موزون مرسل ................................................. 18

4- ویژگی های نثر موزون فنی ............................................... 18-19

5- دیدگاه نثر نویسان درباره نثر موزون فنی ............................ 19-20

4- فصل سوم 1- نثر فارسی قرن هفتم و هشتم در بستر تاریخ ادبیات.............. 21-22

2- جایگاه نثر فارسی در قرن هفتم و هشتم .....................................23

3- امتزاج نثر موزون مرسل و فنی در قرن هفتم در گلستان سعدی .. 24

1- مقدمه ......................................................................................................................................30

2- فصل اول 1- بحث لغوی مقامه ..................................................................................... 31

2- مقامات در معنی اصطلاحی ..................................................................... 32

3- ویژگی های مقامه ..............................................................................33-34

3- فصل دوم 1- گلستان و مقامات ...............................................................................35-37

2- وجوه اشتراک گلستان با مقامات ......................................................38-40

3- وجوه اشتراک گلستان با مقامات « جدال سعدی با مدعی » و « مقدمه کتاب »

4- وجوه اختلاف گلستان و مقامات .....................................................41-42

4- فصل سوم 1- مقامات حمیدی .................................................................................43-44

2- ارزش مقامات حمیدی در نثر فارسی ................................................44-45

3- مقایسه گلستان سعدی و مقامات حمیدی ..........................................46-49

بخش سوم : مقایسه ویژگی های سبکی گلستان و بهارستان ....................... 53-70

2- فصل اول 1- ویژگی های سبکی گلستان سعدی ..................................................53-57

2- ویژگی های سبکی بهارستان جامی ..................................................58-60

3- فصل دوم مقایسه ویژگی های سبکی گلستان و بهارستان

بخش چهارم : مقایسه حکایت های گلستان و بهارستان ............ 73-103

1- مقدمه ..............................................................................................................................73

2- بررسی بابهای گلستان و بهارستان از لحاظ وجوه اشتراک و افتراق ................................73-74

3- تشابه موضوع و مفهوم در حکایت اسکندر مقدونی .....................................................74-75

4- تقسیم بندی حکایات گلستان و بهارستان 1- در سیرت پادشاهان .......................... 76-84

به شش دسته اصلی از جهت اشتراک و افتراق 2- عشق و جوانی ................................85-91

موضوع ، شیوه سبک و بلاغت 3- در آداب صحبت ..............................92-95

4- سلامت و سلامتی ..............................96-98

5- بخشش و بخشندگی .........................99-101

6- قناعت ............................................102-103

بخش پنجم : بررسی آیات ، حدیث و اشعار در گلستان و بهارستان ........... 107-134

1- مقدمه ................................................................................................................................... 107

2- بررسی آیات قرآنی در گلستان 1- تاکید مطلب ........................................108-114

2- بار معنایی .....................................................115

3- بررسی آیات قرآنی در بهارستان 3- تاکید مطلب .........................................116-117

4- بار معنایی .....................................................118

4- بررسی احادیث گلستان 1- تاکید مطلب ........................................119-120

2- بار معنایی ـــــ

5- بررسی احادیث بهارستان 3- تاکید مطلب ...................................................121

4- بار معنایی ـــــ

6- بررسی اشعار عربی گلستان 1- تاکید مطلب ............................................122-129

2- بار معنایی ـــــ

3- اشاره به آیه و حدیث ................................ 130-131

7- بررسی اشعار عربی بهارستان 1- تاکید مطلب ............................................ 132-134

2- بار معنایی ــــــ

3- اشاره به آیه و حدیث ـــــ

8- نتیجه گیری کلی از پایان نامه .........................................................................................136-137


دانلود هدف اصلی حسابداری و مفهوم معادله اصلی آن

افراد هر جامعه ای به منظور استفاده بهتر از منابع برای رفع احتیاجات و خواسته ها مادی و معنوی خود نیاز به تصمیم گیریهای صحیح اقتصادی و مالی دارند
دسته بندی حسابداری
بازدید ها 6
فرمت فایل doc
حجم فایل 14 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 18
هدف اصلی حسابداری و مفهوم معادله اصلی آن

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

هدف اصلی حسابداری و مفهوم معادله اصلی آن

- افراد هر جامعه ای به منظور استفاده بهتر از منابع برای رفع احتیاجات و خواسته ها مادی و معنوی خود نیاز به تصمیم گیریهای صحیح اقتصادی و مالی دارند و برای انجام تصمیمات فوق وجود اطلاعات اقتصادی و مالی مناسب و صحیح از ضرورتهای اجتناب ناپذیر است. حسابداری، حوزه ای از فعالیتهای خدماتی است که می تواند اطلاعات اقتصادی و مالی را در قالب گزارشهای مالی فراهم سازد.
هر یک از ما نیز با توجه به محیط، نگرش، علاقه و شغل خود به طور مستمر در حال تصمیم گیری اقتصادی هستیم و برای انجام تصمیمات درست از اطلاعات مختلفی استفاده می کنیم به طور مثال برای خرید یک دستگاه دوچرخه اطلاعاتی از قبیل قیمت، کیفیت، اندازه و ... را مورد بررسی قرار می دهیم و یا برای یک سفر تفریحی نیازمند اطلاعاتی مثل مخارج، مدت سفر و شرایط آب و هوایی مقصد و... می باشیم.
در پیرامون ما اطلاعات زیادی وجود دارد که برخی از آنها به طور مستقیم و بدون هیچگونه تغییری قابل استفاده است. امّا در بیشتر موارد به اطلاعاتی نیاز پیدا می کنیم که به طور مستقیم آماده استفاده نیستند بلکه بایستی با انجام فعالیتهایی روی اطلاعات موجود، آنها را به صورت قابل استفاده درآورد.
تعریف حسابداری:
حسابداری عبارت است از: شناسایی، اندازه گیری، ثبت و گزارش اطلاعات اقتصادی به استفاده کنندگان به گونه ای که امکان قضاوت و تصمیم گیری آگاهانه برای آنها فراهم شود.
تصمیم گیری های اقتصادی افراد به فعالیتهای اقتصادی منجر می شود و فعالیتهای اقتصادی نیز موجب می شود تا اطلاعات اقتصادی بوجود آید. اطلاعت اقتصادی توسط حسابداران شناسایی شده و با استفاده از ابزار مناسب جمع آوری، تجزیه و تحلیل، اندازه گیری و ثبت می شود و پس از طبقه بندی و تلخیص به گونه ای مناسب در قالب گزارشهای مالی در اختیار استفاده کنندگان قرار می گیرد. اطلاعات حسابداری خلاصه اطلاعات مربوط به رویدادهای مالی مؤثر بر یک واحد اقتصادی خاص می باشد. این اطلاعات گزارشهای حسابداری نیز نامیده می شود.
یکی از نکات مهم در حسابداری این است که اطلاعات و گزارشهای حسابداری در مورد یک واحد اقتصادی مشخص و جداگانه تهیه می گردد. به این واحد اقتصادی اصطلاحاً «شخصیت حسابداری» گفته می شود.
هر مؤسسه یا واحد اقتصادی منابع و امکاناتی در اختیار دارد که برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده می کند. معاملات یا رویدادهای مالی مؤثر بر واحد اقتصادی موجب می شوند تا میزان و نوع منابع تغییر یابد. به عبارت دیگر رویدادهای اقتصادی، رویدادهایی هستند که وضعیت مالی واحد اقتصادی را تحت تأثیر قرار می دهند. منظور از وضعیت مالی یک واحد اقتصادی میزان و نوع منابع اقتصادی تحت اختیار آن واحد و همچنین میزان و نوع ادعای مالی دیگران نسبت به این منابع است.
معادله حسابداری:
عبارت است از داراییها=بدهی ها+سرمایه
دارایی عبارت است از منابع اقتصادی متعلق به یک واحد اقتصادی که انتظار می رود در آینده منفعتی برای واحد اقتصادی ایجاد نماید.
دارایی های واحد اقتصادی= حقوق مالی اشخاص نسبت به دارایی های واحد اقتصادی
بدهی عبارت است از: حقوق مالی اشخاص غیر از مالک نسبت به داراییهای یک واحد اقتصادی
سرمایه عبارت است از: حق یا ادعای مالی مالک یا مالکین نسبت به دارایی های یک واحد اقتصادی
دارایی، بدهی و سرمایه اجزای معادله حسابداری می باشند که همواره بین آنها رابطه تساوی برقرار است. معادله اساسی حسابداری به عنوان شالودة حسابداری نوین مطرح شده است.
برخی از داراییها که معمولاً در بسیاری از واحدهای اقتصاد برای کسب منفعت مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از:
1- نقد و بانک: از مهمترین داراییهای واحد اقتصادی که برای خرید کالا یا خدمات و پرداخت بدهیها مورد استفاده قرار می گیرد وجه نقد موجود در صندوق، موجودی حسابهای بانکی و چکهای بانکی می باشد.
2- حسابهای دریافتنی: در جریان فعالیتهای عادی ممکن است واحدهای اقتصادی در قبال ارائه خدمت یا فروش دارایی به طور نسیه، از دیگران طلبکار شوند و معمولاً این قبیل داراییها تحت عنوان حسابهای دریافتنی نامیده می شوند.
3- ملزومات: این نوع دارایی ها شامل کالا و اجناسی است که در جریان فعالیت های واحد اقتصادی خریداری و به تدریج به مصرف می رسد مثل نوشت افزار
علاوه بر دارایی های فوق از دارایی های دیگر ماند زمین، ساختمان، آپارتمان، وسایط نقلیه و اثاثه می توان نام برد.
بدهی ها هم در واحدهای اقتصادی انواع مختلفی دارد که متداولترین آنها عبارتند از:
1- حسابهای پرداختنی:
این نوع بدهی در ازای خرید نسیة دارایی یا خدمات از دیگران ایجاد می شود.
2- وام پرداختنی:
این نوع بدهی در ازای دریافت وام از مؤسسات اعتباری نظیر بانکها و یا اشخاص ایجاد می شود. وامهای پرداختنی معمولاً به طور یکجا یا به اقساط در آینده بایستی بازپرداخت شود.
اهمیت معادله حسابداری: از مهمترین کارها در حسابداری، شناسایی و اندازه گیری رویدادهای مالی مؤثر بر یک واحد اقتصادی است. حسابداران برای اینکه رویدادهای مالی مربوط به یک واحد اقتصادی را ثبت و سپس اطلاعات حسابداری را به طور مناسب گزارش کنند باید:


دانلود بررسی ارزیابی اهالی قلم از حوزه ادبیات دفاع مقدس

ادبیات دفاع مقدس از زمانی آغاز شد که جنگ ایران و عراق در 31 شهریور 59 شروع شد و نوع دیگری از ادبیات پس از ادبیات انقلاب پا به عرصه گذاشت و داستان نویسان مختلف به این نوع ادبیات روی آوردند و آثار بسیاری در این زمینه خلق شد
دسته بندی تاریخ و ادبیات
بازدید ها 10
فرمت فایل doc
حجم فایل 121 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
بررسی ارزیابی اهالی قلم از حوزه ادبیات دفاع مقدس

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر



پژوهش ارزیابی اهالی قلم از حوزه ادبیات دفاع مقدس


ارزیابی اهالی قلم از حوزه ادبیات دفاع مقدس

ادبیات دفاع مقدس از زمانی آغاز شد که جنگ ایران و عراق در 31 شهریور 59 شروع شد و نوع دیگری از ادبیات پس از ادبیات انقلاب پا به عرصه گذاشت و داستان نویسان مختلف به این نوع ادبیات روی آوردند و آثار بسیاری در این زمینه خلق شد. در دهه 80 در حالی که حدود 28 سال از جنگ می گذرد؛ با عده ای از اهالی قلم در خصوص کم و کیف ادبیات دفاع مقدس به گفت وگو پرداخته ایم که از نظر می گذرانید:


تصویر دفاع مقدس در ادبیات نارسا و ناقص است
جنگ یک واقعیت با ابعاد متعدد و متکثر بود که بعید است بتوان حتی ابعاد مختلف آن را احصاء کرد.
در سال های پس از جنگ، حاکمیت و رسانه های عمومی در برخی از جنبه های دفاع هشت ساله تمرکز زیادی داشتند.

اما از سویی دیگر، بسیاری از ابعاد جنگ و تأثیرات و تأثرات آن خواه تاثیرات مثبت و خواه منفی، نادیده گرفته شد.

تصویری که امروز از جنگ در ذهن ها شکل گرفته، تصویری عمدتاً ناقص و نارسا و گاه نامتوازن است.
خوشبختانه آثار ادبی خوبی با مضمون دفاع مقدس طی سال های مختلف پدید آمد اما طبیعی است که هنوز با انتظارات ما فاصله ای مشاهده می شود. اما نگاه آرمانی نباید به قدر ناشناسی از آثار موجود وزحمات نویسندگان بینجامد.
واقعیت این است که معدود آثار قدرتمندی که در این حوزه داریم نیز آنچنانی که باید و شاید دیده نشده است و برای اشاعه و عمومی ساختن آن در میان مردم تلاشی صورت نگرفته است.

بوی مهر و تسبیح نمی آید
من فکر می کنم دوستان نویسنده ای که قصد پرداختن به ادبیات دفاع مقدس را دارند، دچار سوءهاضمه ادبی شده اند. امروزه شاهد نوشته شدن برخی آثار در حوزه دفاع مقدس هستیم که شبیه آثار غربی است و بوی مهر و تسبیح و تربت نمی دهند.
برخی فکر می کنند که اگر مثلا اثرشان شبیه آثار هاینریش بل شود، اثری قوی است و عجیب اینکه هر اثری هم که بخواهد قوی باشد لزوماً باید شبیه آثار غربی درآید.
متاسفانه پیش از اینکه ادبیات مقاومت به عارضه مذکور دچار شود، به عارضه احساس زدگی گرفتار بود. احساس زدگی مفرطی که به شعار پهلو می زد.
من فکر می کنم آنچه اکنون ادبیات دفاع مقدس نیازمند آن است، این است که ما نویسندگان، یک بار برای همیشه در کنار هم بنشینیم، سنگ ها را واکنیم و بگوییم یک، دو و... شاخص های آثار دفاع مقدس این هاست تا بدین ترتیب از وضعیت کنونی به درآییم.

دفاع مقدس، برگرفته از واقعه عاشوراست
در مورد ادبیات دفاع مقدس چندی پیش با دوستان بر سر این موضوع بحث و گفتگو می کردیم. عده ای از دوستان این واقعه دفاع مقدس را زاده 8 سال جنگ ایران و عراق می دانستند اما به نظرم دفاع مقدس ما؛ برگرفته از واقعه عاشورا است. بر این مبنا که بیشتر جنگ هایی که صورت می گیرد به صورت تهاجمی و فتح سرزمین است اما در واقعه عاشورا بحث دفاع ازاسلام بود وهمین قضیه عیناً در جنگ ما با عراق اتفاق افتاد.
با این پیش زمینه می خواهم بگویم، ادبیات دفاع مقدس با اولین شلیک گلوله در این جنگ متولد شد و سیر ادبیات دفاع مقدس از سال 59 تا به الان بر این مبناست که ابتدا به صورت مهیج و شعاری مطرح بود و در این دوره ادبیات شعاری نه به معنای عام که از محتوا خالی باشد بلکه بحث تشویق اذهان و نسل جوان برای دفاع از وطن و خاک؛ مطرح شد.
این ادبیات ادامه داشت تا اواسط جنگ، در این دوره ادبیات دفاع مقدس به مسائل شعوری پرداخت، به این صورت که ادبیات دفاع مقدس تفکربرانگیز شد.
و در دل داستانها سئوال هایی چون چرا جنگ کردیم؟ و... مطرح شد. و نهایتا در پایان جنگ، داستان نویسان ما توانستند بدون محدودیت به نوشتن آثاری در حوزه دفاع مقدس بپردازند. نویسندگان قبلا در آثارشان راوی داستان بودند اما جنگ که تمام شد؛ نویسنده نه به عنوان یک راوی بلکه تماشاچی، می نشیند و به جنگ، تهاجم، تلفات و به دشمن و... فکر می کند و مسائل را به صورت تفکیک پذیر می نویسد. در حقیقت ادبیات بعد از جنگ که نویسندگان به صورت شعوری به آن نگاه کردند به ادبیات جنگ نزدیک تر است.
در ابتدای امر، داستان های دفاع مقدس از عناصر داستانی کم بهره بودند، اما بعد از جنگ نویسندگانی متولد شدند که در جنگ حضور داشتند به خوبی از عناصر داستانی، در آثارشان بهره گرفتند و آثار خوبی در این حوزه خلق کردند و هرچه از جنگ فاصله گرفتیم این ادبیات قوی تر شد و ادبیات دفاع مقدس نویسنده اش را متولد کرد.
اعتقاد دارم که دهه 80، ادبیات داستانی دفاع مقدس از حالت جنینی (نهال بودن) خارج شده است و وارد مرحله رشد و بالندگی شده است به نحوی که در خارج از کشور ما بتوانیم در حوزه جهانی حرفی برای گفتن داشته باشیم مثل نویسندگانی چون بایرامی، دهقان، تجار به صورت کلی ادبیات جنگ و انقلاب را تقریبا در یک راستا می دانم. در اصل ادبیات انقلاب هنوز شکل نگرفته بود که دفاع مقدس شکل گرفت. در حقیقت ادبیات دفاع مقدس مثل فرزند بزرگی است که از انقلاب زاییده شد و هنوز ادبیات انقلاب می تواند به صورت مستقل رشد کند، مثل داستان قطار 57 رضا رئیسی، که فرصتی است برای دوباره مطرح شدن ادبیات انقلاب.
در کل به تفکیک ادبیات؛ به حوزه های مختلف خیلی اعتقاد ندارم.
نکته ای را باید عرض کنم که با گذشت چند دهه از دفاع مقدس نیاز به یک آسیب شناسی در حوزه ادبیات دفاع مقدس داریم تا دچار آسیب و آفت نشود و این مهم به توجه متولیان این حوزه برمی گردد.

در پرداخت تاریخ شفاهی جنگ
قصور کردیم
ادبیات دفاع مقدس به طور کلی، شعر، داستان و مقولات دیگر را در برمی گیرد و من به طور مشخص در مورد ادبیات داستانی دفاع مقدس مطالبی را عنوان می کنم. به طور کلی ادبیات دفاع مقدس به سه دوره تقسیم می شود.
دوره اول؛ هم زمان با جنگ (ده سال اول)، دوره دوم، ادبیات پس از جنگ (ده سال دوم)، و دوره اخیر که در آن قرار داریم.
در مرحله اول کمتر شاهد ادبیات ناب دفاع مقدس هستیم، در این دوره معمولا آثار حالت تهیجی داشت و کسی که آثار این دوره را می خواند؛ در او شور و هیجان و نیاز به دفاع از کشور ایجاد می شد و شاید کم تر به واقعیت های دفاع مقدس و جنگ 8 ساله پرداخته شد.
دوره دوم در حقیقت دوره بینابین است. در دوره سوم؛ ادبیات به سمت شخصی شدن رفت یعنی از قالب دولتی بودن خارج شد و نویسندگان مختلف از سراسر کشور (کسانی که جنگ را درک کرده بودند یا به این نوع ادبیات علاقه داشتند) به طور واقعی به این نوع از ادبیات پرداختند، مثل جنگ از نگاه حبیب احمدزاده، محمدرضا بایرامی و... به صورت کلی، مسیر ادبیات دفاع مقدس روشن و هموار است و روز به روز در این زمینه پیشرفت بهتری داریم.
نکته مهمی که باید مطرح کنم این است که در زمینه تاریخ شفاهی دفاع مقدس در این 30 سال قصور و کوتاهی صورت گرفته است.
تاریخ شفاهی جنگ به معنی مکتوب کردن خاطرات شفاهی آدم های جنگ است. این 8سال را اگر هر شخصی که در جنگ حضور داشته است یک برگ خاطره از آن دوران بنویسد؛ ما با انبوهی از آثار و خاطرات جنگ روبرو هستیم. متاسفانه در این زمینه کارهای کمی صورت گرفته است.
در پایان؛ اگر ما به دور از تنفر و شیفتگی به مقوله جنگ و دفاع مقدس به طور واقعی نگاه کنیم، همیشه به این جنگی که اتفاق افتاده است سرافرازانه افتخار می کنیم چون به دشمن اجازه ندادیم که قطعه ای از خاک کشورمان را جدا کند، با وجود اینکه 30 کشور به طور مستقیم به عراق کمک می کردند. به جوانان ایرانی اعتماد کنیم و واقعیت جنگ را بگویم.

ادبیات دفاع مقدس باید منعکس کننده الطاف خفیه الهی باشد
تفاوتی که دفاع ملت ما در دوران جنگ تحمیلی با دیگر جنگ ها و حتی دفاع ملت های دیگر در دنیا داشته، پشتوانه ایدئولوژیک و جهان بینی الهی آن بوده است. همین جهان بینی الهی و ایدئولوژی اعتقادی هست که باعث ضمیمه شدن کلمه مقدس به کلمه دفاع در دوره جنگ تحمیلی شده است.
بی دلیل نیست که حضرت امام(ره) از این دوران به عنوان دوران الطاف خفیه الهی یاد کرده اند. چون این دوره به دلیل همان پشتوانه و زیربنای اعتقادی، دوره رشد، کمال و تعالی در زمینه های مختلف از جمله مراتب انسانی، اخلاقی و عرفانی و... بوده است.
ادبیات دفاع مقدس، از چنین دورانی نشأت گرفته می شود. لذا ادبیاتی را می توان در زمره ادبیات دفاع مقدس به شمار آورد که در کنار ناگواری های این دوران به ابعاد مختلف این الطاف خفیه الهی و رشد و تعالی ها حتی در پس زمینه های زندگی افراد درگیر با آن در جامعه نیز بپردازد. متأسفانه ادبیاتی که الان به عنوان ادبیات دفاع مقدس از آن نام برده می شود در بخش رمان، بیشتر تلخی ها و ناگواری هاست که بزرگنمایی می شود و در مورد ابعاد دیگر غفلت صورت می گیرد. غفلت از حماسه ها، مقاومت ها و سلحشوری های حماسه آفرینان هشت سال دوران دفاع مقدس و به جای آن القای یأس و نا امیدی و... جزء نگاه یک سویه و غیر منصفانه به دفاع مقدس نیست. البته در بخش خاطرات ادبیات دفاع مقدس تاکنون کارهای مناسبی ارائه شده و به این بخش تا به حال خوب پرداخته شده اما در بخش رمان تا حد انتظار مطلوب هنوز فاصله بسیار است.

شاهکار ادبی خلق نشده است
ادبیات دفاع مقدس به لحاظ رشد کمی قابل توجه است اما این موضوع خوشبینانه به نظر نمی رسد. بدین لحاظ که بعضی از بنگاه ها و انتشاراتی ها به خاطر اینکه اشتهار و نامشان در عنوان های کتاب های دفاع مقدس زنده بماند، این دسته از کتاب ها را منتشر می کنند و خود این بنگاه ها بدون چاپ کتاب های دفاع مقدس هیچ موضوعیت و موجودیتی ندارد. مثلاً عنوان می کنند که 600 هزار عنوان کتاب در زمینه دفاع مقدس منتشر شد، در حقیقت این کمیت، طبیعی نیست بلکه اگر نویسندگانی همت کنند و کتاب هایشان را از طریق این بنگاه ها به چاپ برسانند، کار ارزشمندی صورت گرفته. بسیاری از کتاب هایی که توسط این بنگاه ها به چاپ می رسد فاقد کیفیت هستند و در کل موضوع های ارزشمند دفاع مقدس زخمی می شوند و نویسندگان این حوزه دیگر رغبت دوباره به بازآفرینی مجدد این موضوعات ندارد.
کار بسیاری از پژوهشگران و محققان در تدوین خاطرات جنگ و دفاع مقدس ارزشمند است. اما بسیاری از این کارها به صورت خام و بدون ویرایش ادبی و یکسان سازی و وحدت رویه کتاب ها صورت می گیرد و کتاب های خوبی نیستند، این سیر همچنان وجود دارد، و این کمیت نشانه خوبی نیست که بتوان به آن مباهات کرد اما با وجود این کمیت ها کارهای درخشانی در حوزه ادبیات دفاع مقدس صورت گرفته است، مثل جشنواره ادبی یوسف؛ در خصوص کتاب های کوتاه دفاع مقدس است. این جشنواره جوانان اهل ذوق و با دغدغه دفاع مقدس را به خود جلب کرده است و حدود هزار قصه برای این جشنواره ادبی نوشته شده است که در سه موضوع چون خانواده رزمنده ها و وضعیت فعلی رزمنده ها و... بوده است، جشنواره ادبی یوسف دارای یک نگاه تاجر مأبانه و منفعت طلبانه بنگاه ها نیست.
مطلبی هم در مورد کیفیت آثار ادبی دفاع مقدس، آثار قابل توجهی نوشته شده است. و این آثار بخشی از فرهنگ دفاع مقدس است. امیدواریم این کارها بتوانند نسل های آینده را با جبهه آشنا کند.
نکته این که؛ در رمان های دفاع مقدس یک خلأ وجود دارد. در حقیقت ما هنوز نتوانسته ایم پیوستگی و اتفاقات جنگ را در قالب یک شاهکار ادبی بیاوریم؛ مثلاً وقتی جنگ شروع شد، یک سری اقتضائات جهانی را در برمی گرفت، یک رمان باید بتواند علل جنگ را توضیح دهد و یک یا دو نسل قبل از جنگ را بررسی کند؛ جنبش های مختلفی که در به وجود آمدن جنگ دخیل بودند. کارهایی که کشورهای استعماری در خصوص تفرقه انگیزی بین مسلمانان و بین کشورها انجام دادند، در کل این رمان ها باید واقعیت ها و شخصیت های اصلی جنگ را بازگو کند و بعد در آخر به موضوع خط مقدم و شهید و جبهه و... بپردازند. مرکز تحقیقات جنگ سپاه پاسداران کتاب های با ارزش در خصوص روزشمار جنگ منتشر کرده است که کار قابل توجهی است که نویسندگان می توانند با توجه به این دایره المعارف جنگ، رمان خوبی در قد و قامت جنگ و صلح تولستوی و... بنویسند.
اما با وجود این، قطعه های درخشانی از این جواهر و شاهکار بزرگ تراش خورده است و هر نویسنده ای به اندازه بضاعتش در این خصوص کار کرده است، اما هنوز تا رسیدن به یک شاهکار ادبی در حوزه ادبیات دفاع مقدس راه باقی است


دانلود نقش مدیران در پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی

بررسی فرایندی متغیرهای موثر در (( پیوند )) خانواده ، مدرسه و جامعه در (( حوزه ی مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی )) وپیش نهاد راه کارهای بهبود عملکرد مدیران در مدیریت آموزشگاهی است
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 15
فرمت فایل doc
حجم فایل 12 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 6
نقش مدیران در پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی

فروشنده فایل

کد کاربری 1024
کاربر

نقش مدیران در پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی

هدف این مقاله
بررسی فرایندی متغیرهای موثر در (( پیوند )) خانواده ، مدرسه و جامعه در (( حوزه ی مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی )) وپیش نهاد راه کارهای بهبود عملکرد مدیران در مدیریت آموزشگاهی است.
هنرمدیریت آموزشگاهی تمهید شرایط عمومی و اختصاصی توسعه ی فراگیر و متعادل فرایند آموزشی و پرورشی در مدرسه است .
دانش آموزان به عنوان دروندادی انسانی ، امانت های مهم و پیوسته در تغییرند . و در تعامل با کانون خانواده و نهاد مدرسه و جامعه تاثیر پذیر و به نوبه ی خود بسیار تاثیر گذارند . لذا رشد و تکامل متعادل و متناسب خانواده ها ، مدرسه و جامعه در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی از عمده ترین اهداف آموزش و پرورش است و از آرمان های ( ظاهراً ) دست نیافته ( یا چندان دست نیافته ) ی جامعه است . هدف والایی که علت ناکامی در دست یابی به آن را می باید در نوع مدیریت ها در سطوح مختلف آموزش و پرورش بلکه نوع مدیریت و عملکرد نظام های مدیریت اجتماعی در نهاد کشور جست و جو کرد .
لذا ،مناسب است تا مدیران در طراحی های اجرایی خود با در نظر گرفتن مطالبات اجتماعی خانواده ، دین و جامعه و با قبول اصل تغییر در مدیریت ( با توجه به روند تغییرات فزاینده در مناسبات اجتماعی ، دینی ، فرهنگی و اقتصادی جامعه ) به منظور بهبود و بهسازی فرایند تعلیم و تربیت به تغییرات موثر در سازمان فکری خود مبادرت ورزند . تغییری که در نهایت منجر به ایجاد تحول در (( شخصیت و هویت سازمان )) شده ، رفتار و عملکرد آنان را بهبود می بخشد . و به نوبه ی خود زمینه های تغییر و تحول بنیـادین را در رفتار و عملکرد دانش آموزان و در نتیجه شرایط رشدمتعادل و شتابنده ی جامعه فراهم سازد.
خانواده و مدرسه تبلور جامعه و جامعه آیینه ی تمام نمای نهاد خانواده و مدرسه است . جامعه همچون موجودی زنده پیوسته در حال تغییر است . و روند توسعه ی جامعه ی جهانی و در مقیاسی کوچک ، جامعه ی ایرانی نیز از لحاظ تکنیک و صنعت به سرعت رو به رشد است. و متاسفانه به نظر می رسد درکنار تحولات پرشتاب اقتصادی و صنعتی در جامعه ، دست یابی به رشد متعادل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی در محاق توسعه ای لجام گسیخته قرارگرفته است .
ذکر این نکته اهمیت دارد که : هرگونه بررسی و تحلیل یک بعدی فرایندهای اجتماعی –انسانی ضمن آن که می تواند مفید و ثمر بخش باشد ، نمی تواند مبنای مدیرت موثر و الگوی عمل قرار گیرد .
موضوع (( پیوند خانواده ، مدرسه و جامعه )) در ابعاد مسایل دینی ، اجتماعی و اقتصادی موضوعی چند ضلعی است و ضرورت دارد با نگاهی فرایند محور و کاملاً تخصصی در ابعاد دینی ، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی و تحلیل همه جانبه قرارگیرد . کاری که از دیرباز کارشناسان خبره به آن پرداخته اند واز عهده ی این مقاله کوتاه خارج است .
همان گونه که اشاره شد ، رابطه ی موجود میان خانواده ، مدرسه و جامعه رابطه ای گسترده ، پیچیده ، متعامل ، متقابل و تاثیر گذار است . لذا ، رشد نامتوازن یا انحراف از معیار هریک از نهادهای یادشه می تواند در تعادل یا عدم تعادل دیگری تاثیر گذار باشد . بدیهی است در این روابط هرقدر تعامل متعادل تر باشد ، روند توسعه ی متوازن ومتعادل و دست یابی به اهداف دینی ریا، اجتماعی و اقتصادی دست یافتنی تر خواهد بود .
باید یادآور شد : امروزه مدیریت یک علم و مدیریت آموزشگاهی به دلیل پیچیدگی انسان و روابط انسانی مدیریتی پیچیده ، مهم و حساس است . مدیران آگاه با شناختی وسیع ، عمیق و روشن از حوزه ی مدیریتی خود به بررسی وضعیت جاری و نیازهای برآورده نشده پرداخته ، با طرحی آرمانی و برنامه ای واقعیت مبنا به اصلاح تدریجی امور مبادرت می ورزد .
چنین مدیرانی فقط به روش های شناخته شده و هرچند کارآمد گذشته بسنده نکرده به مهندسی و معماری ساز و کارهای نوین می پردازند . زیرا به خوبی آگاهند که : " اگر همواره ، مانند گذشته بیندیشد ، همیشه همان چیزهایی را به دست می آورد که تا به حال کسب کرده است ." ( فصل نامه مدیران، شماره اول اردیبهشت 86 ، ناحیه یک رشت ) لذا ، رسالت مدیران در دست یابی به چنین آرمانی ، کشف راهکارهای نوین و اثربخش به هدف تقویت و توسعه ی ارکان خانواده ، مدرسه و جامعه است.
خلاقیت می تواند کاربرد جدید اصول و مفاهیم شناخته شده ای باشد که با روشی نو تکمیل و گسترش می یابد . بنا براین مدیرمی تواند با نگاهی نقادانه و تعمیم داده ها به معیاری منطقی دست یابد ، معیاری که بتواند به گونه ای مبنای مناسبی برای بهبود عملکرد واقع شود .